تا به حال برایتان پیش آمده که از شدت تلخی و جدیت دنیای امروزی دلتان بخواهد که به رؤیا و تخیل پناه ببرید؟ دنیای غیرواقعی برایتان آنقدری جذاب باشد که بخواهید در آن غرق شوید و برای ساعاتی هم که شده تلخیهای حقیقت اطرافتان را از یاد ببرید و در داستانی سوررئال، خود را رها کنید؟ نویسنده، این داستان فانتزی اساطیری را بهگونهای امروزی روایت کرده است. سفری خیالانگیز و پر رمز و راز با فضاسازی فوقالعاده قوی به نحوی که در تخیل شما تصاویر و صحنههای خارقالعادهای نقش میبندد.
در این دو جلد کتاب، این شاهزادۀ ایرانی که نامش از سردار دلیر و محبوب دورۀ اشکانیان در تاریخ باستان الهام گرفته شده است، چالشهای مهمی از زندگی را پشت سر میگذارد؛ در جلد اول درگیر سفر به خویشتن (که در آن سورنا به دنبال شناخت خود و محیط اطرافش است) میشود؛ و در جلد دوم با مسئلۀ کمک به دیگران روبهروست. (که در آن سفر پدر سورنا و گم شدنش مطرح میشود.)
اینها موضوعاتی هستند که نوجوان امروزی قطعاً در زندگی روزمرۀ خود درگیر آنها میشود. نوجوانی که تکنولوژی پیشرفته و ارتباط گسترده جهانی را در اختیار دارد، اما با این همه، احساس تنهایی میکند. و شاید در برقراری ارتباط با خویشتن و والدین خود دچار مشکلاتی پیچیده شود. نویسنده در این اثر سعی کرده است تا به او بفهماند با یکجا نشستن و حرکت نکردن نمیتواند دنیای اطراف خود را بشناسد؛ و وظیفهای که ادبیات داستانی بر دوش دارد این است که با ایجاد جهانبینی خاصی در مخاطب، او را از چیزی که هست، جدا کند و وارد دنیای جدیدی کند.
اگر طرفدار داستانها و افسانههای تاریخی هستید که قطعاً خواندن این کتاب برایتان لذتبخش خواهد بود. اما اگر از آن دسته هستید که از روایات تاریخگونه گریزانید و برایتان کسالتآور است، پیشنهاد ما این است که استثناً خواندن این داستان را شروع کنید. شک نکنید که بعد از این که فصل اول این کتاب پرماجرا و هیجانانگیز را به پایان رساندید، دیگر کتاب را زمین نخواهید گذاشت. جالب است بدانید که کتاب سورنا و جلیقۀ آتش توانست برنده نهمین دوره جایزه کتاب فصل شود.
نگاهی اجمالی بر داستانهای این دو جلد:
سورنا و جلیقۀ آتش
سورنا یک شاهزادۀ جوان ایرانی است، که مادرش را سالها پیش از دست داده. «سودابه» همسر دیگر پدرش دختری با نام «رخشاد» بهدنیا میآورد که طعمۀ بداندیشیهای وزیر مورداعتماد پادشاه خواهد شد. او هیولای اهریمنی به نام «اشپخدر» را وادار میکند تا خود را به جای نوزاد تازه متولد شده جا بزند، تا در نهایت با از بین بردن شاه و بقیه اهالی قصر قدرت و سلطنت را تصاحب کند. سورنا متوجه میشود که هیولا شبانه به اسبهای پادشاه حملهور میشود و آنها را میبلعد. اما وقتی میخواهد پدرش و دیگران را از این خطر مطلع سازد با ناباوری آنها و اَنگ حسادت مواجه و توسط پدر از قصر اخراج میشود.
او بهراه میافتد و در راه با پیرمردی عجیب روبهرو میشود که کتابی رازآلود را که هفت برگ بیشتر ندارد، به او میدهد تا سورنا افسانهاش را در آن بیابد. و…
سورنا و تابوت ققنوس
در این داستان سورنا در قصر به تنهایی سلطنت را بهدست گرفته است. پدرش سالیان سال است که بهقصد پیدا کردن برادر گمشدۀ خود، اصلان، قصر را ترک کرده است. سورنا که در فکر یافتن پدرش است، در بیداری مدام کابوسهایی میبیند که در آن همه چیز غرق در خون است.
بهزودی اصلان(عموی سورنا) که با نیش یک افعی زخمی شده به دست یک پیرمرد سرخموی نجات پیدا میکند و توسط وی به قصر بازگردانده میشود. پیرمرد مرموز به همین بهانه خود را به سورنا نزدیک میکند و با روایت داستانهایی نه چندان خوشایند از پدر و مادرش ذهن سورنا را مشوش میکند تا علیه پدرش برانگیخته شود. سورنا برای یافتن پدرش به تکاپو میافتد اما این بار نه برای نجات جان او، بلکه به منظور گرفتن انتقام! پیرمرد او را به راهی تازه در این راستا هدایت میکند اما او درگیر چالشها و دردسرهای جدید میشود. و…
این مجموعه داستانهای ماجراجویانه و جذاب، بر روی کاغذ بالکی، توسط نشر افق به چاپ رسیده است.
مسلم ناصری (زادۀ ۶فروردین ۱۳۵۱ در کاشمر) در سال ۱۳۷۲ بهطور فعال وارد حوزۀ داستاننویسی شد. از سال ۱۳۷۵ به عنوان دبیر داستان مجله پوپک انتخاب شد. و در حال حاضر بیش از پنج سال است که سردبیر مجله ملیکا و ماهک است.
فروشگاه اینترنتی ۳۰بوک