کتاب دست‌نیافتنی، روایت قصه‌گونهٔ زندگی علی‌رضا حیدری

علی فروزنده
علی فروزنده
12 دقیقه
زندگی نامه مشاهیر
کتاب دست‌نیافتنی، روایت قصه‌گونهٔ زندگی علی‌رضا حیدری
علی فروزنده
علی فروزنده
12 دقیقه
78
0
آنچه پس از خواندن این مقاله خواهید دانست :

ساعت شش صبح یک روز زمستانی، طاها و ماشالله صفری در تاریکی هوا زیر پل گیشا منتظر علی‌رضا ‌حیدری، قهرمان بازنشستهٔ کُشتی آزاد ایران، ایستاده بودند. او با کمی تأخیر رسید و زمانی که طاها صفری از او پرسید دقیقا کجا می‌روند جواب شنید به جایی در صد کیلومتری شهر کوچکی به نام بادرود، به معدن بندِنرگس. وقتی طاها و ماشالله سوار ماشین شدند، انتظار مصاحبه‌ای چندساعته‌ای، خاطره، نقد و ناگفته را داشتند. آن‌ها می‌خواستند بدانند که علی‌رضا حیدری چه مسیری را طی کرد تا توانست قهرمان کُشتی آزاد ایران بشود. اما درعوض جای مصاحبه‌های یکی دو ساعته، مصاحبه‌ای 60 ساعته نصیب‌شان شد.

آن‌ها به همراه علی‌رضا حیدری، به دل کویر زدند و به معدنِ علی‌رضا حیدری رسیدند. اما این قهرمان چطور در کُشتی آزاد به موفقیت رسید؟ چه شد که کُشتی را رها کرد و یک معدن آهن خرید؟ در ادامه با ما همراه باشید تا با زندگینامهٔ این قهرمان به‌قلم طاها صفری آشنا شویم.

کتاب دست‌نیافتی علی‌رضا حیدری، زندگی‌‌نامه و روایتی از سرگذشت این  قهرمان پُر افتخار کُشتی آزاد ایران است. این کتاب به همت طاها صفری و ماشالله صفری به نگارش در آمده است. علی‌رضا حیدری که در سال 1354 در ملایر به دنیا آمده و بارها مدال‌های رنگی‌ای در کُشتی آزاد کسب کرده است، در این کتاب از زندگی پر فرازونشیب خود صحبت کرده است و انبوه سختی‌هایی را شرح داده که در راه رسیدن به قهرمانی در ورزش حرفه‌ای تحمل کرده است. این کتاب فینالیست دوازدهمین جایزهٔ جلال آل احمد در بخش ادبیات مستند شد و با این‌که نتوانست جایزه را به‌دست بیاورد، اما تبدیل به خواندنی‌ترین زندگینامهٔ ادبیات ورزشی ایران شد.

علی‌رضا حیدری در مقدمهٔ کتابِ دست‌نیافتنی نوشته است:
«من هنوز هم در حال رفتن این مسیرها هستم. رو به جلو، رو به آینده. گذشته فقط باید یک تصویر زیبا باشد، چون دوست دارم باور کنم بهترین اتفاق‌ها همیشه در آینده رخ می‌دهند. همیشه یک تصویر از خودم دارم، خودِ بهتر و برتر از امروز. خودی که باید به آن برسم و مدام در مسیر رسیدن هستم. خودی که کامل است. کمال دارد و «دست‌نیافتنی» است.»
علی‌رضا حیدری، کُشتی‌گیر ایرانی

معرفی کتاب دست‌نیافتنی

این روزها تبِ مسابقات المپیک سال 2014 بسیار داغ است ولی چند درصد از ما زمانی که به تماشای این مسابقات می‌نشینیم، می‌دانیم که این قهرمانان و مدال‌آوران چه سختی‌هایی را پشت سر گذاشته‌اند و چه مسیری را طی کرده‌اند تا به اینجا رسیده‌اند؟

کتاب دست‌نیافتنی سرنوشت یکی از این قهرمانان است؛ قهرمانی که مدال‌آور کُشتی آزاد ایران شد و شاید هیچ‌کس دیگری مثل او با پوست، گوشت و استخوان خود ورزش را به این شکل درک نکرده باشد. او ورزشکاری بود که در سِن کم پدرش را از دست داد و مجبور شد با سختی‌های بسیاری کنار بیاید. 

او در کتاب دست‌نیافتنی که به همت طاها صفری و ماشالله صفری نوشته شده است، از زندگی خود و سختی‌هایش گفته است. داستان این کتاب از کودکی‌های علی‌رضا حیدری آغاز می‌شود، سپس او شرحی از روزهای کودکی‌اش و تصادف پدرش می‌گوید که باعث شد او برای همیشه پدرش را از دست بدهد. و پس از آن داستان کتاب به جنگ ایران و عراق می‌رسد.

دست نیافتنی
عنوان کتاب:
دست نیافتنی
ناشر:
گلگشت
نویسنده:
علیرضا حیدری
قیمت:
130,500 تومان
1,450,000

و پس از آن علی‌رضا حیدری از روزهای مدرسه‌ می‌گوید و توضیح می‌دهد که چرا هیچ‌وقت دلتنگ آن دوران نمی‌شود. سپس او توضیح می‌دهد اولین‌بار فقط برای این‌که بتواند بچه‌های محله را بزند و از آن شرایط که از نظر خودش مانند جنگل بود زنده بیرون بیاید وارد سالن کُشتی شد و این‌که چطور با ورود به کُشتی زندگی‌اش برای همیشه تغییر کرد.

 

بریده‌هایی از کتاب دست‌نیافتنی 

«پدر در مسیر برگشت با لنج به بندرعباس آمده و از آن‌جا با مشاین به طرف تهران آمد. در جاده‌ی سلفچگان تصادف کرد، سرش به میله‌هایی که آن روزها تاکسی‌ها پشت صندلی جلو می‌گذاشتند خورد و درجا تمام کرد. جنازه یک ماهی در سردخانه ماند، کسانی که او را دیده بودند می‌گفتند فقط یک کبودی روی شقیقه داشته است. کی باور می‌کرد؟ یک کبودی کوچک او را از ما گرفته بود. بعد از این‌که خبری از خانواده و آشناهایش نشد، او را در بهشت معصومه قم به خاک سپردند. بعد از چهار ماه بی‌خبری، پیدایش کردیم و ناگهان مادرم بیوه شده بود، با پنج بچه بدون یک ریال درآمد.
در همان بهشت معصومه قم ختمی برایش گرفتیم. به فضای بزرگ و خاکی نگاه می‌کردم. به قبری که پر بود. با خودم فکر کردم مگر قبر با یک کبودی پر می‌شود؟ آن‌جا درخت توتی دارد که این روزها بزرگ و پیر شده است، آن زمان سال اول یا دوم باردهی‌اش بود. همان مراسم اول داشتم توت می‌چیدم که افتادم و شاخه‌اش در پهلویم فرو رفت، خون بیرون می‌زد و خاله‌ بیچاره‌ام با دستمال یزدی جلوی خونریزی را می‌گرفت. همه‌ی مسیر قم به تهران هم وضعیت همین بود. کسی حوصله‌ی بیمارستان بردنم را هم نداشت، برای همین هنوز هم جای آن زخم روی بدنم هست.»

«به خانه که می‌رسیدم از خستگی نای نشستن نداشتم. مادرم با چهره‌ای درهم می‌گفت: «بشین مشقاتو بنویس!» و من خودم را به مظلومیت می‌زدم و می‌گفتم گرسنه‌ام. اول شام را بیاور. بعد از این‌که شام می‌خوردم، هنوز سفره جمع نشده بود کنارش به خواب می‌رفتم. صبح زود بیدار می‌شدم. صدای ضرب پرطنین شیرخدا و موسیقی تقویم تاریخ توی گوشم می‌پیچید، مجبور بودم بنشینم و تکالیف مدرسه را انجام دهم. جانم درمی‌آمد چیزی بنویسم، مدام خوابم می‌برد و با صورت روی دفتر می‌افتادم، خط را گم کرده و کلی هم جا می‌انداختم. هنوز خسته فعالیت‌های روز قبل بودم. مادرم زور می‌کرد باید بنویسم، تا جایی که لج می‌کردم و می‌گفتم اصلا مدرسه نمی‌روم. او هم به خیال این‌که می‌تواند مرا بترساند، می‌گفت: «مهم نیست، نرو!» و کتاب‌هایم را جمع می‌کرد. ساعتی می‌گذشت و دو عضو یک‌دنده‌ی خانواده‌ی حیدری از موضع خود پایین نمی‌آمدند. ساعت هفت و نیم باید در مدرسه می‌بودم، ناگهان به خودم می‌آمدم و می‌دیدم ساعت هشت است و هنوز در خانه‌ام.»

علی‌رضا حیدری، کُشتی‌گیر ایرانی

دربارهٔ علی‌رضا حیدری؛ کُشتی‌گیر

علی‌رضا حیدری کشتی‌‌گیر اسبق ایران در 1354 به دنیا آمد. علیرضا حیدری مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشتهٔ حقوق از دانشگاه علامه طباطبایی اخذ کرده است. او در دسته‌های میان‌وزن و سنگین‌وزن کشتی آزاد فعالیت داشت و در المپیک 2004 آتن برندهٔ مدال برنز شد. او همچنین قهرمان مسابقات کشتی جهان در 1998 و نایب قهرمان سه دورهٔ در سال‌های 1999، 2002 و 2003 بوده است. در مسابقات آسیایی نیز این ورزشکار توانست سه مدال طلای بازی‌های آسیایی را در سال‌های 1998، 2002 و 2006 به دست آورد و چهار عنوان قهرمانی را در مسابقات قهرمانی کشتی آسیا کسب کرد. او پس از کناره‌گیری از ورزش کُشتی معدن آهنی خرید و به حرفهٔ معدن‌داری مشغول شد. او رئیس فدراسیون جهانی کشتی پهلوانی بوده و در سال 1939 نیز در فیلم «من یک ایرانی‌ام» به ایفای نقش پرداخت.

 

 

به چوگان همت، توان برد گوی

با این‌که زندگی علی‌رضا حیدری بسیار سخت بوده است، اما زندگی‌نامه‌اش الهام‌بخش بسیاری از افرادی خواهد شد که امید خود را به آینده‌ای روشن از دست داده‌اند. علی‌رضا حیدری الگویی تکرار نشدنی برای تمام نسل‌ها است.

زندگی نامه مشاهیر سفر به دنیای شاعران زن ایرانی
علی فروزنده
15 دقیقه

شعر ایرانی یکی از غنی‌ترین و مهم‌ترین عناصر فرهنگ و ادبیات ایران است. شاعران مختلف از دیرباز احساسات عمیق انسانی، فلسفهٔ زندگی و زیبایی‌های طبیعت را در شعر خود می‌گنجاندند

خواندن مقاله Left Arrow
زندگی نامه مشاهیر اوسامو دازای؛ نویسندهٔ بزرگ اما سرگشتهٔ ژاپنی
یسنا پارسی
22 دقیقه

بسیاری معتقدند که اوسامو دازای بهترین نویسندهٔ داستان در قرن بیستم است. آثار او در ژاپن با استقبال مثبتی روبه‌رو شد چون در آن دوره او را پیشگامِ عرصهٔ داستان‌نویسی می‌دانستند.

خواندن مقاله Left Arrow
زندگی نامه مشاهیر کتاب نبرد من؛ زندگی مخوف‌ترین دیکتاتور تاریخ
مهرناز بهروش
20 دقیقه

آدولف هیتلر، رهبر حزب نازی آلمان و یکی از قدرتمندترین و بدنام‌ترین دیکتاتورهای قرن بیستم بود. هیتلر پس از خدمت در ارتش آلمان در جنگ جهانی اول از مشکلات اقتصادی، نارضایتی مردم و درگیری‌های سیاسی در طول جمهوری وایمار بهره برد تا در سلسله مراتب حزب نازی ارتقا یابد.

خواندن مقاله Left Arrow
زندگی نامه مشاهیر پابلو اسکوبار که بود؟ از افسانه تا واقعیت
یسنا پارسی
17 دقیقه

پابلو اسکوبار بزرگ‌ترین قاچاقی مواد مخدر کلمبیایی بود که او را بزرگ‌ترین جنایتکار تاریخ نیز می‌دانند. او به واسطهٔ قاچاق کوکائین به ثروتی هنگفت دست یافت.

خواندن مقاله Left Arrow
زندگی نامه مشاهیر بیوگرافی صادق هدایت
علی فروزنده
24 دقیقه

صادق هدایت، نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی در 1281 دو سال پیش از انقلاب مشروطهٔ ایران به دنیا آمد و در 1330 درگذشت.

خواندن مقاله Left Arrow
زندگی نامه مشاهیر داریوش مهرجویی؛ آن که دوربین قلمش بود
بامداد برزویه
18 دقیقه

اغراق نیست اگر داریوش مهرجویی را منجی سینمای ایران بدانیم. جهان سینمای ایران را با او به‌رسمیت شناخت؛ او بود که با فیلم «گاو» به موج نویی که آن زمان تازه به راه افتاده بود جهت داد. فیلم‌های مهرجویی ابعاد فلسفی و اجتماعی داشتند و قهرمانانش پیوسته در جست‌وجوی عشق و ایمان و معنا بودند.

خواندن مقاله Left Arrow
زندگی نامه مشاهیر زنان فیلسوفی که تاریخ فلسفه را تغییر دادند
علی فروزنده
15 دقیقه

به کلمه فیلسوف فکر کنید؟ چه چیزی به ذهن‌تان می‌آید؟ به احتمال ۹۹.۹ درصد چهرۀ یک مرد. سقراط، هگل، افلاطون یا شاید هم ارسطو!

خواندن مقاله Left Arrow
بعدی
قبلی
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
نظرت راجع به این مقاله چیه؟
0/200
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت می کنید.