فاشیسم به عنوان یک نظریۀ سیاسی به خودیخود هولناک نبود، اما این ایدئولوژی وقتی چراغ راه قدرتمندان و سیاستمداران شد برای چندین نسل در سراسر قارۀ اروپا مرگ و مصیبت و نیستی به باور آورد. ایدئولوژی فاشیسم وقتی به منصۀ ظهور رسید و جاری شد، از شدت سیاهی و خرابی که برای بشریت به بار آورد با نازیسم رقابت تنگاتنگی پیدا کرد. اما فاشیسم چیست؟ چرا ایدئولوژی فاشیسم تا این حد بدنام است؟ و فاشیست جماعت را چطور باید شناخت؟
در این نوشتار میخوانیم:
• چرا از فاشیسم میترسیم؟
• فاشیسم از کجا میآید؟
• ده اصل فاشیسم
• دربارۀ پایهگذار مکتب فاشیسم
• ظهور فاشیسم در بحران اقتصادی بعد از جنگ
• هیتلر و موسولینی دو هم پیمان، شباهت فاشیسم و نازیسم
• پایان خفتبار برای یک دیکتاتور خودکامه
• معرفی بهترین کتابها برای آشنایی با فاشیسم
چرا از فاشیسم میترسیم؟
فاشیسم نظریۀ سیاسی که برای اروپاییان خاطرهای است از مرگ و تباهی و ناپدیدشدن قهری مردم عادی که اولینبار در ایتالیا ظهور کرد. فاشیسم از یکجور ملیگرایی و ناسیونالیسم سرچشمه میگرفت که پرچمدارش بنیتو موسولینی بود. بنیتو موسولینی فاشیسم را نه تنها به عنوان یک نظریۀ سیاسی عامهپسند یا یک جنبش مسلحانۀ قدرتمند که به عنوان یک فرقۀ مذهبی نیز جا انداخته بود و سیاست را بهعنوان یک ایمان جمعی جا زده بود. بیشتر از صد سال از ظهور فاشیسم میگذرد، اما چشم دنیای آزاد چنان از ظهور دوبارۀ این ایده ترسیده است که امروز هم مدام از خطر زنده شدن و سربرآوردن فاشیسم حرف میزند و هر نشانهای از افراطیگری و ملیگرایی رادیکال جوامع آزاد و روشنفکران و اهل فکر را میترساند، چرا که زخم فاشیسم هنوز در حافظۀ جمعی جهان خونچکان است.فاشیسم از کجا میآید؟
اصطلاح فاشیسم همچون بسیاری از نظریههای اروپایی ریشۀ لاتین دارد و از کلمۀ فاسیس (fasces) سرچشمه میگیرد. واژهای لاتین که در زبان ایتالیایی هم معنای گروه میدهد و بعدها به نوعی از نظریۀ سیاسی اطلاق شد که در فاصلۀ سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۳ ایتالیا را در یکی از تاریکترین دورههای سیاسیاش فرو برد. ایدهای که بنیتو موسولینی در پی گسترش آن بود و در حالی که شعلههای نازیسم آلمان را به آتش کشیده بود، در این سوی مرز زندگی را برای چند نسل از ایتالیاییها به جهنم تبدیل کرد. برخی معتقدند شاید اگر موسولینی به قدرت نمیرسید هرگز کابوس هیتلر هم برای اروپا به واقعیت بدل نمیشد.
ده اصل فاشیسم
فاشیسم با تکیه بر این ده اصل بدل به یکی از ترسناکترین ایدههای سیاسی شد:
1. انکار اهمیت صلح
2. مخالفت با سوسیالیسم
3. مخالفت با لیبرالیسم
4. تبعیت تام و تمام از دولت و ارزش دادن به تمامیتخواهی
5. تقدس رهبر نظام فاشیستی و تقدس بخشیدن
6. مخالفت و به سخره گرفتن مفهوم دموکراسی
7. ترویج قهرمان پرستی
8. تبلیغ روحیه جنگ
9. ترویج و تمجید از نظام تک حزبی
10. مخالفت با مفاهیم چپگرایانه
دربارۀ پایهگذار مکتب فاشیسم
شاید هرگز هیچکس فکر نمیکرد روزنامهنگار چپگرا و عضو حزب سوسیالیستهای ایتالیا بتواند تبدیل به جنایتکاری همسنگ آدولف هیتلر بشود. موسولینی روزنامهنگار و سیاستمدار برجستهای بود که به واسطۀ پایهگذاری جنبش فاشیسم در تاریخ به بدنامی ماندگار شده است. او در یکی از آشفتهترین دورههای تاریخ اروپا به واسطۀ نفوذی که در میان رهبران مذهبی و سیاسی داشت موفق شد یک پیماننامه به نام لاتران را در ایتالیا میان این دو گروه منعقد کند و همین پیماننامه سبب شد که واتیکان به عنوان تشکیلاتی مستقل در اختیار رهبران مذهبی کاتولیک قرار بگیرد و بعدها به نوعی همدست او شود و بر روی جنایتهایش سرپوش بگذارد.
موسولینی که بود؟
بنیتو آمیلکاره آندرهآ موسولینی ۲۹ ژوئن ۱۸۸۲ در یکی از شهرستانهای استان فورلی چزنای ایتالیا به دنیا آمد. پدرش یک آهنگر سوسیالیست بود و مادرش یک معلم بهشدت مذهبی و وابسته به حزب کاتولیک. او بهعنوان بزرگترین فرزند خانواده تحتتاثیر مادرش به یک مدرسۀ شبانهروزی کاتولیکی میرفت و در آنجا چنان هوش و استعدادی از خود نشان داد که خیلیزود به عنوان معلم استخدامش کردند. او سال ۱۹۰۲ جوانی بود سوسیالیست و آیندهدار که دلش میخواست در حزب سوسیالیستهای ایتالیا برای خودش کسی باشد.
موسولینی در دهۀ بیستم زندگی برای اینکه از سربازی اجباری فرار کند به سوییس رفت و آنجا فرصتی برای مطالعه پیدا کرد و با اندیشههای متفکران برجستهۀ سوسیالیسم و همچنین فیلسوفانی همچون نیچه آشنا شد و با یک نشریۀ کارگری همکاری کرد و کمی بعد به ایتالیا برگشت و اینبار به سراغ اتحادیههای کارگری رفت. موسولینی جوان فهمیده بود میتواند از طریق اتحادیههای کارگری پلههای پیشرفت و ترقی را طی کند. پس به عنوان معلم کارگران کار جدیاش را آغاز کرد و کمکم یکی از چهرههای محبوب میان کارگران در شمال ایتالیا شد و همزمان در روزنامۀ حزب سوسیالیست محلی مینوشت و خیلی زود برای سردبیری به روزنامۀ سوسیالیستی مهمی در شهر میلان دعوت شد. او در این دوره مقالاتی از نیچه و کانت و شوپنهاور هم به ایتالیایی ترجمه میکرد و کمکم در جمع سوسیالیستها به عنوان یک متفکر صاحبایده شناخته شد، به زودی سردبیری مهمترین روزنامۀ حزب سوسیالیست در سراسر ایتالیا با تیراژ روزانه ۵۰ هزار نسخه به او رسید.
سال ۱۹۱۴ و همزمان با شعلهور شدن آتش جنگ جهانی اول باز هم ایدههای او دربارۀ شرکت ایتالیا در جنگ یا کنارهگیری از این آشوب اروپا، مشهور شد. اما ایدههای او برای حضور سوسیالیستها در این جنگ سبب شد از حزب اخراج شود و این آغازی شد بر تکروی خطرناکی که بعدها به اندازۀ جنگ جهانی اول دنیا را به آتش کشید. بعد از اخراج از حزب سوسیالیستها موسولینی به اردوگاه ناسیونالیستهای ایتالیایی پیوست و کارگران را فراموش کرد. او همراه با ناسیونالیستهای سرشناس دیگر ایتالیایی به جبهههای جنگ رفت و برای ایتالیا جنگید.
ظهور فاشیسم در بحران اقتصادی بعد از جنگ
او بعد از زخمی شدن با یک خمپاره از جبهه به عقب برگشت و در همین دوره با مقالاتی که ملغمهای از ملیگرایی، ایدههای نیچه، ویلفرد پارتو و افلاطون بود برای اولینبار ایدۀ فاشیسم را مطرح کرد. در ابتدا نظریۀ فاشیسم بهعنوان مبارزۀ طبقاتی شدیدی میان پرولتاریا و بورژوازی سر زبانها افتاد. موسولینی معتقد بود در وضعیتی که پارلمان نمیتواند از عهدۀ ادارۀ یک کشور بربیاید میتوان سراغ اشکال دیگری از نظامهای سیاسی رفت. او در ابتدا سه محور اصلی ایدۀ فاشیسم را با تکیه بر ناسیونالیسم افراطی، دولت مقتدر و متمرکز پیش میبرد. او معتقد بود در شرایط بحران اقتصادی حاد یعنی وضعیتی که بعد از جنگ جهانی اول ایتالیا با آن دست و پنجه نرم میکرد مسالۀ اصلی داشتن یک حکومت قدرتمند مقتدر است. فاشیسم با استفاده از این بحران اقتصادی به جمع کثیری از مردم قبولانده بود که در این وضعیت حقوق و آزادیهای دموکراتیک هیچ ارزشی ندارند و باید کنارش گذاشت. فاشیسم در لفافه تعصب، ملیگرایی که به نژادپرستی تنه میزد و ایدئولوژی مذهبی را به عنوان راه نجات جا میانداخت.
در وضعیت بحران اقتصادی و سرخوردگی بعد از جنگ جهانی اول دستهدسته گروههای ناراضی طرفدار ایدههای موسولینی میشدند. روزهای خوبی در ایتالیا نبود، طرفداران ایدههای موسولینی آرام آرام ظهور میکردند، جوانهایی که پیراهنهای سیاه میپوشیدند و در خیابانها یک آرمان بزرگ ملی را فریاد میزدند، آنها در جستوجوی «شغل، سعادت و افتخار ملی» بودند و این همان سه نقطهای بود که موسولینی دست روی آن گذاشته بود. بهزودی به دلیل ضعف دولتْ موسولینی توانست با برخی از قدرتمندان و صنعتگران همپیمان شود و آنها به حمایت از ایدۀ فاشیسم پرداختند.
سال ۱۹۲۲ او دیگر یک تئوریسین سیاسی شناخته شده بود، بعد از یک راهپیمایی خیلی بزرگ در اکتبر ۱۹۲۲ او به عنوان جوانترین نخستوزیر ایتالیا انتخاب شد. موسولینی خیلی زود با کمک پلیس مخفی و سرکوب کارگران ایتالیا را به کشوری تکحزبی و فاشیستی برد و یک دیکتاتوری نظامی به پا کرد. فرد و حقوق فردی در فاشیسم هیچ اهمیتی نداشت، تجسمی از اجتماع ملیگرایی و ستایش رهبر و تکیه بر روی «پیروزی از راه وحدت و اقتدا به رهبر» اصل و اساس فاشیسم بود. به زودی با سرکوب نهادهای مدنی و قانونی و کنترل ایدئولوژیک جامعه و سیاستهای پلیسی و ارعاب و تبلیغات گسترده برای تودهها و کنترل رسانهها و ملتستایی و تکرار اهمیت ملتگرایی حکومت دیکتاتوری فاشیستی در ایتالیا ظهور کرد.شعار موسولینی و دیگر تئوریسینهای فاشیست ساده بود: «همه چیز برای دولت، هیچ چیز در برابر دولت، هیچ چیز بیرون از دولت»، آنها با تکیه بر همین رویکرد تمام گروههای مخالف را سر به نیست کردند. به این ترتیب فردیت نه تنها انکار میشد، بلکه باید حذف میشد و به نفع هویت اجتماعی و پیشوا که همان موسولینی بود از میان میرفت. قهرمان شدن به نفع اجتماع یک ارزش بود، قربانی کردن جان خود در راه شکوه ملیگرایی و نژادگرایی یک وظیفۀ بیچون و چرا به حساب میآمد.» موسولینی در نهایت خسارات فاجعهباری را بر ایتالیا و کل اروپا تحمیل کرد. او در یک کودتای بدون خونریزی زمانی که اروپا در بحرانی عمیق فرو رفته بود به مسند قدرت رسید. آنروزها دولتهای دموکراتیک ایتالیا بسیار ضعیف بودند و او با تکیه بر نیروهای پیراهن مشکی جوانش که نیروهای نظامی به نام دوچه بودند نظم و قانون را به خیابانها برمیگرداندند. همزمان با این فعالیتها نخستوزیر جوان پشت تریبونهای رسمی از روم و حکومت مقدس ایتالیا حرف میزد و به مردم وعده میداد که شکوه آن دوران را به ایتالیای مغموم و شکستخورده باز میگرداند. موسولینی با تفکر فاشیستی دست به ایجاد سپاهی بهتر از جنگ جهانی اول زد.
هیتلر و موسولینی دو هم پیمان، شباهت فاشیسم و نازیسم
فاشیسم در طول جنگ جهانی دوم همچون حکومت نازیها و هیتلر آسیبهای جبرانناپذیری به جا گذاشت. موسولینی با قدرت رسیدن هیتلر در آلمان روابط نزدیکی با او برقرار کرد و در سال ۱۹۳۸ پیمانی با عنوان «عهدهنامۀ آهنین» میان این دو رهبر تمامیتخواه امضا شد و این دو روابط بسیار نزدیکی با هم برقرار کردند و همین پیماننامه جهان را در نگرانی فرو برد، رهبران این دو نظریۀ سیاسی غیردموکراتیک در پی به آتش کشیدن و به راه انداختن جنگی تمامعیار در سراسر اروپا بودند. ایتالیا و آلمان به همراه ژاپن در جبهۀ متحدین لحظه به لحظه به آتش جنگ میدمیدند.پایان خفتبار برای یک دیکتاتور خودکامه
سال ۱۹۴۳ و در اوج جنگ، ارتش متفقین به جزیرۀ سیسیل رسید، پادشاه ایتالیا بالاخره دستور بازداشت موسولینی را صادر کرد و او راهی زندان شد. اما هیتلر که حاضر نبود از یار غارش دست بکشد، با کمک گروهی از کماندوها او را از زندان «لانۀ عقاب» فراری داد. موسولینی همان روزها در نامهای نوشت: «من در پایان خط هستم. ستارۀ اقبالم سقوط کرده است. من برای پایان این تراژدی منتظرم.»
او کمی بعد همراه با گروهی از فاشیستهای وفادار به شمال ایتالیا برگشت، ۲۵ آوریل ۱۹۴۵ نیروهای متفقین به سمت جایی که او و همراهانش بودند، یورش بردند. موسولینی همراه با معشوقهاش کلارا پتاچی قصد داشت به سوییس برود و از آنجا خودش را به متحد دیگرش ژنرال فرانکو در اسپانیا برساند و در پناه او باشد. اما روز ۲۷ آوریل او و معشوقهاش دستگیر شدند و روز بعد یعنی ۲۸ آوریل موسولینی و پتاچی بهطور خودسرانه بهدست پارتیزانهای ایتالیایی تیرباران شدند.
چه بخوانیم؟ معرفی کتابهایی دربارۀ فاشیسم
فاشیسم | نشر ماهی
مجموعه کتابهای جیبی آکسفورد یکی از معتبرترین منابع برای شناخت مفاهیم پایه است. کتاب فاشیسم در این مجموعه یکی از مهمترین عنوانهاست. پاسمور استاد فلسفه و تاریخنگار در این اثر به چیستی فاشیسم پرداخته است و با زبانی ساده عصارۀ این نظریه را برای خواننده توضیح میدهد. به باور نویسنده «فاشیسم مجموعهای است از ایدئولوژیها و واکنشها که میخواهد وفاداری به ملت را با تعریفی انحصاری از ملت بر پایۀ مفاهیم زیستی، فرهنگی یا تاریخی، بالاتر از وفاداری به هر چیز دیگر بنشاند و یک جامعۀ ملی بسیج یافته بیافریند.» چگونگی شکلگیری و نسبت آن با مفاهیمی همچون جنسیت، طبقه و ناسیونالیسم با بررسی این مفهوم در سه کشور فرانسه، ایتالیا و آلمان میکوشد چهرهای واقعی از آن را بدون هیچگونه قضاوت سطحی و پیشداوری نشان بدهد.950,000
موسولینی؛ ظهور و سقوط دوچه | نشر ثالث
کتاب موسولینی یکی از محبوبترین عنوانها در مجموعۀ کتابهای سرخ نشر ثالث است. کتابی که به برررسی زندگی و فعالیتهای یکی از مشهورترین رهبران دیکتاتور جهان میپردازد. ویژگی این زندگینامه وجه دراماتیک و داستانی آن است و بیش از همه بر روی زندگی شخصی و سیری که او برای رسیدن به این جایگاه طی کرده، تمرکز میکند. به باور بسیاری از تحلیلگران تصمیمهای غلط موسولینی در طول جنگ جهانی دوم نه تنها خود او بلکه آدولف هیتلر را هم ضعیف کرد و در نهایت سبب شکست جبهۀ متحدین شد. هر چند در سالهای نخست جنگ جهانی دوم ایتالیا در کشورهای آفریقایی تصرفات بسیاری به دست آورد، اما چندین اشتباه تاکتیکی سبب شد که با اعلان جنگ انگلستان به ایتالیا کار برای موسولینی سخت شد. هر چند که هیتلر به کمک او شتافت، اما به زودی از میانۀ سال ۱۹۴۳ با سلسله شکستهای موسولینی و فشار جبهۀ متفین اوضاع برای هر دوی آنها یعنی هم هیتلر و هم موسولینی خوب پیش نرفت.
شاید موسولینی هرگز در کابوسهایش هم نمیدید که چند سال بعد یعنی در آوریل ۱۹۴۵ جسد او و معشوقهاش تیرباران شود و برای چند روز با قلابهای مخصوص آويزان کردن گوشت قصابیها از سقف يک ايستگاه پمپ بنزين وارونه آويخته شده تا آنکه با دستور پاپ جنازهها را را پايين آوردند؛ میگویند در نهایت جسد او را به آتش کشيدند و خاکسترش را نيز به دريا ريختند.
4,200,000
فاشیسم و دموکراسی | نشر پارسه
پنج مقالۀ درخشان از جورج اورول یکی از هوشمندترین نویسندگان قرن بیستم که با تیزبینی نشان میدهد نشانههای ظهور فاشیسم چیست، کتاب حاضر در واقع نقشۀ راهی است برای خوانندگان امروزی که به درک روشنی از این نظریۀ سیاسی برسند و نشانههایش را بشناسند. اورول این مقالات را در تاریکترین دورۀ اروپا نوشته است، دورهای که هنجارها و ارزشها به شدت تغییر کرده بودند، صلح و فردیت تقبیح میشد و قرار بود همه برای یکی زندگی کنند. کتاب اورول برای خوانندۀ امروزی به این دلیل جذاب است که نشان میدهد آزادی و دموکراسی تا چه حد شکننده هستند و میتوانند به راحتی از دست بروند.
950,000
فاشیست جماعت را چطور بشناسیم | مان کتاب
اومبرتو اکو یکی از زخمخوردگان فاشیستها است و به نظر میرسد این جماعت پیراهن سیاهان را خیلی خوب میشناسد. او در این کتاب طی سه جستار مجزا ویژگیها و بارزههای اصلی این جماعت را معرفی کرده است. اکو معتقد است به محض ظهور یکی از این نشانهها سروکلۀ فاشیسم پیدا خواهد شد. در این کتاب اکو چهارده بارزۀ فاشیسم را بیان میکند و برای هر کدام طرحی توسط میلاد موسوی کشیده شده است.
اکو چهارده نشانۀ اصلی ظهور فاشیسم را از این قرار طبقه بندی میکند که با از راه رسیدن سنتپرستی، عقلستیزی، بدگمانی به زندگی روشنفکرانه، نقد ناپذیری، نژادپرستی، نزدیکی به طبقۀ متوسط ناکام، توهم دربارۀ قدرت خود و قدرتهای دیگران، حرف زدن رهبران از یک نبرد نهایی، ستایشگری تودهها، قهرمانباوری، مردسالاری، ضدیت با پارلمان و ادبیاتی بدوی با دایرۀ لغاتی محدود سروکلۀ فاشیستها هم به زودی پیدا میشود. در این سه جستار او به روشنی به خواننده توضیح میدهد که فاشیستها چطور با خدشهدار کردن واقعیت و انتقال اطلاعات سوگیری شده آن سرگذشت تلخ را برای مردم اروپا رقم زدند.
790,000
ساختار روانشناختی فاشیسم | بیدگل
ژرژ باتای فیلسوف و ادیب فرانسوی یکی از متفکران جریانساز قرن بیستم بود که در مقالات متعددی به بررسی ساختار فاشیسم پرداخت. باتای معتقد است فاشیسم قدرتش را بیش از هر چیز از دو سر منشا میگیرد یکی نظامیگری و دیگری مذهب. بر این اساس قدرت شماره یک همان کسی است که باید پرستیدش، هر چند که سویههای مذهبی همچون باوری پنهان زیر لایۀ نامیگری محو میشود. باتای از همین جهت است که فاشیسم را از منظر روانشناسی بررسی میکند چرا که معتقد است روابط احساسی که میان توده و رهبر در این وضعیت شکل میگیرد این دو را به هم پیوند میزند و رابطهای میان مردم و رهبر میآفریند از جنس رابطهای که میان سرباز و فرمانده وجود دارد.860,000
سرچشمهها و دکترین فاشیسم | نگاه معاصر
کتاب حاضر یکی از متنهای مقدس میان فاشیستها و از اساسیترین متون این نظریۀ سیاسی بهشمار میرود که به قلم مهمترین فیلسوف فاشیست یعنی جیوانی جنتیله نوشته شده است. اینکه چه در سر یک فاشیست میگذرد و چطور با ارائۀ توجیهاتی منطق درونی فاشیسم را بازگو میکند. به باور بسیاری همین کتاب و فیلسوفی چون جنتیله بود که سبب شد فاشیسم در ایتالیا موفق عمل کند.
700,000
گفتوگو با موسولینی | کتاب پارسه
امیل لودویگ در این کتاب رو در روی یکی از مشهورترین چهرههای کیش شخصیت جهان نشسته است و بیواسطه منویات موسولینی را با خوانندگانش در میان گذاشته است. موسولینی در این گفتوگو که در سال ۱۹۳۲ انجام شده از زندگی خودش، از تحولات فکریاش و اینکه چطور از یک سوسیالیست طرفدار حقوق کارگران به یک فاشیست یکهتاز تبدیل شده است و از ایدههای سیاسیاش حرف میزند. این گفتوگوها در سالی انجام شده که قدرت موسولینی در اوج خودش بود، هیتلر هنوز روی کار نیامده بود و او به عنوان یک چهرۀ جریانساز در اروپا یکهتازی میکرد.
کتاب «گفتگو با موسولینی» مقدمه و پنج بخش دارد که عبارتند از: «آموزش یک دولتمرد»، «گفتگوهایی دربارۀ دگردیسیها»، «گفتگوهایی دربارۀ مسائل قدرت»، «گفتگوهایی دربارۀ محدودههای قدرت» و «گفتگو دربارۀ نبوغ و شخصیت».
2,500,000
نظریههای فاشیسم | نشر ققنوس
ولفگانگ ویپرمن در این کتاب با نگاهی جهانشمول سعی در بررسی تمام ابعاد این نظریه دارد، او سوالات اساسی همچون اینکه «چطور جلوی چشم ما آزادی در بند کشیده میشود و یک شبه همه چیز در دامن فاشسیم سقوط میکند» را بررسی کرده است. نظریهپردازی پیرامون فاشیسم، با تاریخنویسی فاشیسم پیوندی تنگاتنگ دارد و هنگام بحث نظری، دانستن تاریخ فاشیسم بسیار مهم است. اما نویسنده بهگونهای ماهرانه از لغزیدن بحث به درون روایت تاریخ خودداری کرده و همین ویژگی فهم کتاب را سادهتر ساخته است.420,000