آیا نوشتن امری است آموختنی؟ آیا ادبیات و خلق ادبی از ناخودآگاه میآید و نمیتوان آن را یاد گرفت و پرورشش داد؟
به نظر میرسد در دنیای امروز دیگر فقط خلاقیت و استعداد به کار نمیآید، نمونهاش همینکه در چند دهۀ اخیر ادبیات و داستاننویسی به عنوان یک رشتۀ آموزشی به دانشگاه نیز راه یافته است و بسیاری از غولهای ادبی اذعان کردهاند که برای نوشتن و خلق ادبیات به جز خلاقیت به ابزارهایی هم باید مسلح و مسلط بود. ابزارهایی که تکنیکهایی هستند برای هدایت خلاقیت. در این مقاله با ایدهها و توصیههای نویسندگان سرشناس برای نویسندگان جوان و در پی آموختن داستاننویسی آشنا میشوید و در ادامه کتابهایی را که به عنوان راهنمای آموزش داستاننویسی اکنون مورد استقبال قرار گرفتهاند، معرفی کردهایم.
در این مقاله میخوانید:
توصیههای نویسندگان سرشناس برای نویسندگان جوان
بهترین کتابها برای آموزش داستاننویسی
توصیههای نویسندگان سرشناس برای نویسندگان جوان
پل استر: شش توصیه برای تازهکارها
پل استر داستاننویس آمریکایی در ایران هم بسیار محبوب است، بیشتر رمانهایش به فارسی ترجمه شدهاند و به فهرست پرفروشترینها راه یافتهاند، از «تیمبوکتو» تا «کشور آخرینها» و «مون پالاس» خوانندگانی یافتهاند که او را با هر کتاب جدیدی دنبال میکنند. استر گاهی کلاسهای داستاننویسی هم برگزار کرده است و البته آموزش فیلمنامهنویسی. توصیههای او برای نویسندگان جوان از این قرار است:
یک: سراغ سوژهای بروید که خودتان باورش کردهاید، در غیر این صورت محال است که خوانندهتان داستان شما را باور کند. اما زیاد هم سراغ سوژۀ دم دستی نروید. حادثه و شانس همیشه در زندگی ما تاثیرگذار بوده، همه چیزمان را زیرو رو میکند.
اگر غیرمنتظره بودن از زندگی ما حذف میشد، چه زندگی کسل کنندهای را قرار بود پشت سر بگذاریم! پس همین غیرمنتظرههای باورپذیر است که داستان را خواندنی میکند.
دو: تلفن آفت نوشتن است. جایی را برای نوشتن انتخاب کنید که هیچ وسیلۀ ارتباطی دم دستتان نباشد. جواب دادن به دو تلفن کافی است که رشتۀ هر آنچه ساختهاید از هم بگسلد و بعد هم دو روز باید عقبگرد بزنید.
سه: به واقعیتها نزدیک شوید، نزدیک نزدیک. اما باید بدانید که از کجا و چطور؟ حتی وقتی که دارید از یک جور رویا حرف میزنید، از یک داستان تخیلی! باز هم باید از زاویۀ نگاه به یک واقعیت سراغش بروید، نکته اینجاست که باید تفاوت میان این نزدیک شدن را پیدا کنید.
چهار: کلمهها را بیخود خرج نکنید، واژهها بار دارند. کلمه ابزار دست نویسنده است، جز این چیزی ندارید، پس هدرش ندهید. کلمه تنها چیزی است که دربارهاش باید خساست بهخرج بدهید. شما کشیش نیستید که مثل وقت موعظه کردن و برای تأثیر کلام مدام واژههای مترادف و هممعنا را کنار هم بچینید.
پنج: زبان روان بیشتر از سبک و ژانر به کارتان میآید، سعی کنید به زبان خودتان برسید و این یعنی تمرین فراوان. تمرین کنید، برای خودتان زبان داستانی بسازید.
شش: بيلی وايلدر جملهای دارد كه عميقاً روی من تاثير گذاشت: «اگر از صمیم قلب شاد هستی وقت آن رسیده که درست در میانۀ این شادی یک داستان تراژیک خلق کنی و اگر به همان اندازه حس بدبختی گریبانت را گرفته باید کمدی بنویسی.»
جویس کارول اوتس: زود چاپ نکنید
او را بانوی ادبیات آمریکا میدانند، صدها داستاننویس که حالا برای خودشان صاحب سبک هستند در کلاسهای داستاننویسی خانم جویس کارول اوتس شرکت کردهاند، او از آن دسته نویسندگانی است که اعتقاد دارند جدای از استعداد ذاتی یادگیری تکنیکها هم مهم است. جویس کارول اوتس علاوه بر آموزش داستاننویسی بیش از ۵۰ رمان و دهها نمایشنامه و مجموعه شعر منتشر کرده است. در ایران رمانهای «سیاهاب» و «شوهر عزیزم» و «شبهای وحشی» و «پرندهی کوچک بهشت» و ... از او ترجمه شده است. او به نویسندگان جوان میگوید:
«به هر حال نمیتوان در هیچ کلاس داستان نویسی یک امیلی دیکنسون ساخت، قرار هم بر این نیست. با این حال از همان چیزی که این کلاسها میپرورانند به شدت احساس رضایت میکنم.»
«من شاگردانم را به بازنویسی و بازنویسی و بازهم بازنویسی تشویق میکنم. بازنویسی چند باره درست مثل این است که موتور ماشینی را برای تعمیر باز کنید و بعد از هر بار تعمیر کردن انبوهی پیچ و مهره اضافه پیدا کنید که اگر نباشند ماشین شما بهتر و تندتر حرکت میکند، من به معجزۀ بازنویسی ایمان دارم. برای اینکه بار اول هر قدر هم نویسندۀ باتجربهای باشید، آن قدر شیفتۀ آفرینش ادبی خود خواهید شد که ظرایف را فراموش میکنید. اول کار توصیه میکنم سراغ یک سره تایپ کردن نروید، البته خیلیها دیگر نمیتوانند، اما من هنوز هم اول کار داستان را روی کاغذ مینویسم و در پروسۀ تایپ کردن، انگار که یک جور بازنویسی هم خود به خود اتفاق میافتد. همیشه دیدهام که در جریان همین بازنویسیهاست که فصل اول که با همان شیدایی و شیفتگی نوشتنش را آغاز کردهاند دور ریخته میشود و در بیشتر موارد حتی فصل آخر هم تغییر میکند. هر چند که اگر شروع داستان حساب شده باشد کار بازنویسیها را آسانتر خواهد کرد.»
در نهایت اینکه نوشتن کار عجیبی نیست، اگر کمی استعداد داشته باشید، میتوانید در کلاسهای ادبیاتِ خلاق یا به سبک اروپاییها با داشتن یک ویراستار سختگیر به راه راست بیاوریدش و نویسندهای خوب باشید و از همه مهمتر چیزی که همیشه در کلاسهای ادبیات خلاق هم به دانشجویانم میگویم: «هیچوقت کمتر از یک سال برای چاپ داستانی که نوشتهاید عجله نکنید، به خودتان زمان بدهید.»
زیدی اسمیت: ده قانون برای نوشتن
سال ۲۰۰۶ به عنوان نهمین نفر در فهرست صد چهرۀ فرهنگی اثرگذار بریتانیا انتخاب شد. رمانها و داستانهایش همیشه نامزد مهمترین جوایز ادبی دنیای انگلیسیزبان میشوند. «دندان سپید» و «دربارۀ زیبایی» از تحسینشدهترین آثار او هستند. زیدی اسمیت به نویسندگان جوان برای نوشتن توصیههایی دارد، از این قرار:
یک: تا میتوانید کتاب بخوانید، بیشتر بخوانید و کمتر بنویسید.
دو: وقتی داستانی را تمام میکنید یک بار از دید دشمنتان یا سرسختترین منتقد و آدم بهانهگیری که میشناسید، بخوانیدش. این بهترین روش برای خودآموز داستاننویسی برای یک نویسندۀ جوان است.
سه: زیاد دربارۀ دنیا و زندگی نویسندگی و سبک روشنفکری خیالپردازی نکنید، خیلی خبری نیست.
چهار: اعتمادبهنفس نداشتنتان را هم کنترل کنید، به خودتان نگویید که از پسش برنمیآیم. عدم اعتمادبهنفس را با نقاب حقارت نپوشانید.
پنج: بعد از نوشتن یک داستان چند هفتهای کنارش بگذارید و بعد مثل یک حمله برای ویرایش سراغش بروید.
شش: دنبال محفل و دارودسته و حلقه نروید، از اینجور جاها نویسنده درنمیآيد.
هفت: موقع نوشتن اینترنت کامپیوتر را قطع کنید و موبایل را هم کاملاً کنار بگذارید.
هشت: برای نوشتن یک فضای کاملاً شخصی داشته باشید.
نه: دنبال شهرت نباشید، دنبال دستاورد بروید.
ده: با خودتان سختگیر باشید، البته موقع ویرایش داستانی که نوشتهاید.
جان بنویل: خودسانسوری نکنید
جان بنویل با رمان «دریا» جایزۀ ادبی من بوکر را از آن خود کرد. بنویل سیزده رمان منتشر کرده است و چندین نام مستعار هم دارد و گاهی برای نوشتن رمانهای پلیسی و معمایی از این اسامی مستعار استفاده میکند. جان بنویل برندۀ جایزۀ بوکر برای نویسندگان جوان و تازهکار که در پی آموزش داستاننویسی هستند توصیههای جالبی دارد:
یک: قرار نيست ناشر يا كسی نمايندهای را بالای سرتان بنشاند و همين كه داستان را تمام كرديد، آن را به يغما ببرد. شما فرصت بازنويسی داريد و میتوانيد هر جا را كه به نظرتان اضافه بود حذف كنيد و دور بريزيد.
دو: بیتكلف بنويسيد. از بازیهای زبانی بپرهيزيد كه دورهاش سرآمده است و خيلیها قبل از شما آن را به اوج رساندهاند. در واقع استفاده از زبانِ ساده است كه میتواند داستان شما را جذاب کند.
سه: برای نوشتن نقطۀ مشخصی را در خانه و دفتر كارتان انتخاب كنيد، حتی اگر در كتابخانۀ عمومی كار میكنيد، باز هم مهم است كه حالت نوشتن و موقعيت جغرافيایی همانی باشد كه در شروع داستان بود.
چهار: روزانه تعداد مشخصی كلمه بنويسيد.
پنج: جلوی خودسانسوری را بگيريد، از خودتان بنويسيد، از تجربههای شخصیتان .
شش: اگر نويسنده هستید كه خيلی زود نتيجه میگيريد و اگر نه در هيچ كلاس ادبيات خلاقهای به نتيجه نخواهید رسيد.
هفت: نويسندگی فقط و فقط تمرين كردن است و بس، مدام بايد نوشت.
جان آپدایک: رمان سیاسی ننویسید
جان آپدایک از معدود نویسندگانی است که در طول حیات ادبیاش بیش از دو بار برندۀ جایزۀ ادبی پولیتزر شد و اولین نویسندهای بود که در طول حیاتش عکسش روی جلد مجلۀ تایم رفت. آپدایک با «سهگانۀ خرگوش» و رمان «فرار کن خرگوش» چهرۀ ماندگار ادبیات شد. آپدایک تنها یک نویسندۀ خوب نبود، او پایهگذار یک مکتب ادبی در داستاننویسی است، او به نویسندگان جوان و علاقمندان داستاننویسی توصیههای جالبی کرده است:
یک: یکی از بهترین بخشهای نوشتن، لحظهای است که میخواهید از یک ماجرای معمولی بنویسید و میتوانید معجزه کنید، دقیقاً معجزه.
دو: رمان سیاسی ننویسید، لااقل اول کار سراغ اینجور سوژهها نروید، شاید سوژههایی از این دست برای یکی دو سالی پول خوبی عایدتان بکند، اما خیلی زود فراموش میشوند و تبشان فروکش میکند و به تبع شما هم فراموش میشوید.
سه: اگر واقعاً قصدتان نویسنده شدن و داستان نوشتن است، سراغ کار دیگری نروید. لابد چند سالی قرار است، فقر و فلاکت بکشید، اما باید برای نویسنده شدن تحمل داشته باشید. نمیشود صبح به صبح رفت دنبال یک کار نان و آبدار و شب که کار روزانهتان تمام شد، بتوانید یک شاهکار خلق کنید.
چهار: نوشتن هر روزه باعث میشود که نویسنده همیشه بتواند بنویسد. برای همین هم برای خودتان ساعت کار تعیین کنید، از صبح زود تکلیفتان را روشن کنید و سر ساعت مشخصی پشت میز کارتان بنشینید. شاید خیلی وقتها این نوشتن بیفایده باشد و همه را روانۀ سطل آشغال کنید، با این حال ادامه بدهید.
پنج: همچنان بخوانید و به خواندن ادامه بدهید، کتابهای نویسندههای هم سن و سال خودتان را از دست ندهید، در کنارش برای خودتان نویسندگان محبوبی داشته باشید که همیشه کتابهایش دم دستتان باشد.
بهترین کتابها برای آموزش داستاننویسی
حرکت در مه
با اینکه کتابهای بسیاری برای آموزش داستاننویسی به فارسی ترجمه شدهاند این اثر برای داستاننویسان جوان یک ویژگی خاص دارد، چرا که دغدغهها و شیوههای فکر کردن یک نویسندۀ همعصرشان را نشان میدهد. حسن شهسواری مدرس و رماننویس در این کتاب از این میگوید که یک نویسنده چطور فکر میکند. کتاب حاضر در سه بخش نوشته شده است؛ توشۀ سفر، سفر و سفر درونی. در بخش اول نویسنده ابزارها و ادوات لازم برای نویسنده را برمیشمارد و از انواع ژانرها و آشنایی با مفاهیم پایه میگوید. در بخش دوم از شناخت شخصیت حرف میزند و در بخش سوم از اهمیت تجربۀ زیسته میگوید.
7,800,000
پرنده به پرنده
«سی سال پیش برادر بزرگترم، که آنوقتها ده سالش بود، در تلاش بود که مطلبی دربارۀ پرندهها بنویسد و برای این کار سه ما هم وقت داشت. سه ماه گذشته بود و حال دیگر موعد تحویل کار، که فردای آن روز بود، فرا رسیده بود. ما برای گذراندن تعطیلات در کلبۀ خانوادگیمان در بولیناس بودیم، و برادرم پشت میز آشپزخانه نشسته بود. دور تا دورش پر بود از کاغذ و مداد و کتابهایی دربارۀ پرندگان که لایشان هم باز نشده بود. در چنین وضعی، درحالیکه بزرگی وظیفۀ پیشرو باعث شده بود خشکش بزند، میدیدی که هر لحظه ممکن است اشکش سرازیر شود. بعد پدرم آمد و کنارش نشت، دستش را دور شانۀ برادرم انداخت و گفت: «رفیق، پرنده به پرنده – دانه به دانه، یک به یک. هربار فقط دربارۀ یک پرنده بنویس و تمام.»
این بریدهای از کتاب «پرنده به پرنده» جانمایۀ این کتاب است، همان چیزی که نویسنده برای نویسندگان جوان و در پی آموزش داستاننویسی رمزگشایی میکند و موبهمو همراهشان پیش میرود.
3,050,000
قصهها از کجا میآیند
کتاب حاضر یکی از محبوبترین عنوانها در مجموعۀ «تجربۀ نوشتن» در نشر اطراف است. این کتاب از دل تجربههای واقعی نویسندگان برآمده است و نویسندگان جوان میتوانند از خاطرات دستاول یک فیلمنامهنویس دریابند که قدرت خلاقیت و نوشتن را چطور باید پرورش داد و جدی گرفت.
1,770,000
مجموعۀ چهار جلدی حرفه: داستاننویس
کتاب حاضر یکی از کاملترین آثار در کارگاههای ادبی و کلاسهای ادبیات خلاقه در کالجهای ادبیات آمریکاست. ساندرا اسمیت و همکارانش در نوشتن این کتاب از نویسندگان بزرگی همچون جان آپدایک، فیلیپ راث و جویس کارول اوتس کمک گرفتهاند و تجربههای نابی را جمعآوری کردهاند که میتواند مثل شرکت در یک دوره دانشگاهی برای ادبیات خلاق موثر باشد.
2,300,000
نون نوشتن | محمود دولتآبادی | نشر چشمه
کتاب حاضر مجموعهای است از یادداشتهای محمود دولتآبادی نویسندۀ اثرگذار و حاضر ادبیات داستانی ایران، کتابی که یادداشتهای او را از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۴ در برمیگیرد. دولتآبادی مینویسد:«آنچه در این گاهی نوشتنها آمده است در مسیر مدتی پانزده – شانزدهساله نوشته شده و هیچ کوششی بهجهت تغییر یا تحریف آنچه اندیشیده و نوشتهام انجام نگرفته. خواستهام هرآنچه در هر هنگام یادداشت کردهام بیاید، از آنکه خود بدانم در چهگاه چه میاندیشیدهام و شما نیز اگر خواستید بدانید!»
2,500,000
حق نوشتن
جولیا کامرون معتقد است نوشتن شفا است. او در «حق نوشتن» نشان میدهد که چطور نوشتن را بخش طبیعی و ناگسستنی زندگیتان بکنید. دستورالعملها و مثالهای او شامل جزییات روند نوشتن خودش ضامن خلق کتابهای عالی و پرفروش است. ابزارهای او باعث میشود تا نوشتن هم بازیگوشانه و عملی و هم تجربهای عمیق و معنوی باشد. «حق نوشتن» کتاب خوبی برای همۀ کسانی است که میخواهند در نوشتنشان خلاقتر باشند.
1,500,000
در این مقاله برخی از مهمترین درسهای نویسندگی را از زبان بعضی از سرشناسترین نویسندگان دنیا شنیدیم و یاد گرفتیم. شما چه درسهای دیگری آموختهاید که در نوشتن بهکارتان آمده؟ در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.