جیمز نوربری نویسنده و تصویرساز انگلیسی است که با نوشتن کتابِ مصور و رنگیِ پاندای بزرگ و اژدهای کوچک به شهرت رسید. اما چه چیز این کتاب و داستان نوربری متفاوت بود که باعث شهرتش شد؟ و چرا هنوز هم کتابش جزو پرفروشترین کتابهای مصور است؟ در ادامه به بررسی و معرفی کتاب تازۀ او، گربهای که ذن یاد میداد، میپردازیم.
معرفی کتاب گربهای که ذن یاد میداد
کتاب گربهای که ذن یاد میداد تازهترین اثر جیمز نوربری است که توسط نشر میلکان ترجمه و منتشر شده و مانند کتاب پیشین او مضمونی معنوی دارد.
جیمز نوربری در سال 2023 دوباره دست به خلق داستانی مصور و متفاوت زد. او اینبار به سراغ یک گربهٔ متفاوت رفته است که قرار است ما را به سفری معنوی ببرد و ما همراه با گربه معنای زندگی را درک کنیم. تصاویر رنگی و بسیار زیبای این کتاب شما را مجذوبِ داستان سفر معنوی گربه و البته حوادثِ همراه آن میکند.
اما این اولین کتاب معنوی نوربری نیست!
جیمز نوربری چطور به نوشتن کتابهای معنوی روی آورد؟
جیمز که به مطالعهٔ معنویت و بهویژه مذهب بودا علاقه دارد، روزی تصمیم گرفت از همین مطالعات و معلوماتش استفاده کند و با کمک آنها داستانی متفاوت خلق کند. داستانی متفاوت که نهتنها به کودکان کمک کند با تفکرات زیباتری رشد کنند و از تصاویر زیبای آن لذت ببرند بلکه بزرگسالان نیز بتوانند آن را در یک نشست بخوانند و با آن دوباره به امید و آرامش برسند.
نوربری دست به کار شد و با جوهر سیاه، قلممو و آبرنگ و البته با الهام از نقاشان ذن، مانگا و هنرمندان اوکییوئه (نقاشی ژاپنی) دو شخصیت جذاب خلق کرد: یک پاندای بزرگ و یک اژدهای کوچک؛ و داستانی جذاب و متفاوت برای آنها نوشت. کتاب پاندای بزرگ و اژدهای کوچک در سال 2021 منتشر شد و داستان ماجراجوییهای این دو شخصیت طی یک سال است.2,890,000
2,750,000
خلاصهٔ داستان گربهای که ذن یاد میداد
در دوردستها شهری بود که هزاران نفر در آن زندگی میکردند، اما کتاب گربهای که ذن یاد میداد دربارهٔ مردم این شهر شلوغ نیست؛ بلکه دربارهٔ یک گربهٔ خاص است که بهدنبال چیزی میگردد.
نوربری در کتاب شهر و شروعِ ماجراجوییهای گربهٔ داستان را اینگونه توصیف کرده است:
«باران بر بامها جاری بود و در ناودانها میخروشید.
مردم شهر زیر رگبار قوز کرده بودند
و شتابان بهسمت خانههایشان میرفتند.
گربه به تماشای آنها نشسته بود.
بعد از مدتی، به موش صحرایی رو کرد و گفت:
«سالهاست که دارم جستوجو میکنم؛ ولی هنوز خیلی چیزها رو نمیفهمم.»
موش صحرایی سر تکان داد.
گربه گفت: «خب پس مسیرم معلوم شد. فوری راه میافتم.»
با دوستش وداع کرد، بیصدا از دیوار پایین پرید و جادهای قدیمی را در پیش گرفت که به بیرون از شهر و بهسمت دره میرفت.»
پس حالا گربه راهی داشت و چرا باید وقت را تلف میکرد؟ با دوستش خداحافظی کرد، از دیوار پایین پرید و سفری معنوی را آغاز کرد تا درخت کهنسال را پیدا کند. در ابتدای مسیر زمانی که از سرما میلرزید و خیس شده بود در غاری با خرگوش صحرایی آشنا شد و در جواب کنجکاوی خرگوش دربارهٔ سفر و اهدافش، داستانی از دورانی را تعریف میکند که بچه گربهای کوچک بود و از دوستیاش با اژدهایی بزرگ و بازیگوشی خودش میگوید که باعث شد هر روز چیزی از اژدها بدزدد و البته سخنان خردمندانهٔ اژدها را تعریف میکند و به زنگولهای اشاره میکند که از اژدها دزدیده بود. اما یک روز اژدها ناگهان میرود و تنها نامهای از خود به جا میگذارد.
این نامه تأثیر بسیار عمیقی بر بچه گربهٔ داستانِ ما که حالا گربهای بالغشده میگذارد و بخشش و بزرگواری اژدها بر او اثر میگذارد و به خرگوش صحرایی میگوید:
«خب همونطور که حدس میزنی احساس گناه من رو از پا درآورده بود؛ ولی مهمتر اینکه باورم نمیشد اژدها اینقدر مهربون باهام رفتار کرده باشه، با وجود اینکه تمام مدت هم میدونسته که داشتم ازش دزدی میکردم. این بخشش تأثیر عمیقی روی من گذاشت. این کارش بهم نشون داد که چطوری بدون نصیحت، کارهای یکی باعث تغییر اطرافیانش میشه. مصمم شدم کار خوب اژدها رو ادامه بدم.»
بهغیر از خرگوش صحرایی، گربهٔ داستانِ نوربری طی سفر خود با حیوانات مختلفی مثل میمونی مضطرب، لاکپشتی خسته از زندگی، ببری خشمگین، توله گرگی گیج و کلاغی طماع آشنا میشود و درنهایت غافلگیری گذرش به بچه گربهای بازیگوش میافتد که وادارش میکند همهچیز را زیر سؤال ببرد.
«یه بار شنیدم که یکی میگفت مهمترین چیز، سفر یا مقصد نیست؛ بلکه همسفره. با کسایی وقت بگذرون که باعث شکوفایی بهترین ویژگیهات باشن.» خرگوش صحرایی پرسید: «اگه یه نفر کسی رو نداشته باشه، چی؟» گربه گفت: «هر جا که بریم، خودمون همسفر خودمونیم. و به همین دلیله که باید سعی کنیم دوست خوبی برای خودمون باشیم و با ملایمت با خودمون رفتار کنیم. بههرحال بیشترین وقت رو با خودمون میگذرونیم و عادتمونم هست که نظرهای خودمون رو جدی بگیریم.»
کتاب گربهای که ذن یاد میداد مناسب چه کسانی است؟
اغلب مردم تصور میکنند که کتابهای مصور تنها مناسب کودکان و برای بزرگسالان زیادی بچهگانه هستند. اما کتابهای نوربری از این قاعده مستثنی هستند. این کتاب نیز مانند کتاب شازده کوچولو، مفهوم و مضامین عمیقی دارد و هر کسی در ردهٔ سنی خاص خود برداشت متفاوتی از این کتاب خواهد داشت. شما میتوانید با خواندن این کتاب و تماشای تصاویر زیبای آن نهتنها آرامش را تجربه کنید، بلکه درسهای زیبایی برای پیشبُردن زندگیتان بیاموزید.
همچنین میتوانید در مورد جادوی ماندگاری شازده کوچولو در این صفحه بیشتر بخوانید.
جیمز نوربری در کتاب زیبای جدیدش، گربهای که ذن یاد میداد، به شما یادآوری میکند که لازم نیست زیاد در زندگی کندوکاو کنید و معنای زندگی را حتماً بدانید، کافیست مهربانتر باشید و با صبر و آگاهی بیشتر زندگیای رضایتبخش و متفاوت را تجربه کنید. گربهای که ذن یاد میداد داستانی عمیق، پُرمعنا و آموزنده است و ذهن شما را به آرامش میرساند.