مجموعه کتابهای تلماسه از پرفروشترین و معروفترین داستانهای دنبالهدار علمی – تخیلی جهان است. اولین کتاب این مجموعه با عنوان «تلماسه» در سال 1965 موفق به کسب نخستین جایزهٔ نبولا برای بهترین رمان علمی-تخیلی شد. با اینکه سالها از انتشار این رمان میگذرد اما خوانندگان در سال 2021 تلماسه را بهعنوان بهترین رمان علمی-تخیلی تمام دوران انتخاب کردند. چه شد که فرانک هربرت دست به خلق چنین اثری زد و تلماسه چه مسیری را طی کرد تا به اینجا رسید؟ در ادامه با ما همراه شوید تا از کتاب تلماسه بیشتر بدانید.
معرفی کتاب تلماسه
کتاب تلماسه شاهکاری در ادبیات علمی-تخیلی است. این کتاب یکی از بارزترین و درخشانترین نمونههای جهانآفرینی ادبی به شمار میآید. نشریهٔ لایبراری ژورنال مقام تلماسه در ادبیات علمی-تخیلی را همسنگ مقام ارباب حلقهها در ادبیات فانتزی دانست. هربرت به یاری ذهن خلاقش هیچ گوشهای از جهانی را که در صدد آفرینش آن بود از قلم نینداخت و عاشقانه کوشید تا با افزودن دانشنامهها و لغتنامهها، نقلقولها، اسناد و وقایع تاریخی، آن را برای خوانندگانش زنده و زندهتر کند.
فرانک هربرت نویسندهٔ مجموعه داستانهای تلماسه، در دههٔ چهل زندگیاش وقت زیادی را به مطالعهٔ آثار علمی-تخیلی اختصاص داد و در دههٔ پنجاه زندگیاش تصمیم گرفت تا این ژانر ادبی را برای نوشتههای خود برگزیند. اولین داستان علمی-تخیلی او با نام «در جستجوی چیزی» در مجلهای بهنامِ «استارتلینگ استوریز» به چاپ رسید. پس از آن کتابی دیگر با عنوان «اژدهایی در دریا» در سال 1955 از این نویسنده منتشر شد که گرچه نظر موافق منتقدان را جلب کرد اما موفقیت مالی چندانی در پی نداشت.
او در سال 1959 و تنها زمانی که همسرش مخارج خانه را برعهده گرفت توانست تمام وقت خود را وقف نویسندگی کند و در همین زمان بود که کار تحقیق و جمعآوری مطلب برای شاهکار ادبیاش «تلماسه» را آغاز کرد. فرانک هربرت بعدها در مصاحبهای، الهامبخش اولیهٔ خود در نوشتن این کتاب را مقالهای دربارهٔ تپههای شنی «اورِگان دونز» در نزدیکی شهر فلورانس ایالت اورگان دانست که قرار بود در مجلهای به چاپ برسد. گرچه این مقاله هرگز به چاپ نرسید اما سرچشمهای شد برای افکار و ایدههایی که سرانجام در تلماسه تجلی یافت.
فرانک هربرت و پروسهٔ نوشتن کتاب تلماسه
کار تحقیق و نگارش تلماسه شش سال به طول انجامید. پس از پایان کار، این کتاب در سالهای 1963 و 1965 به صورت داستان دنبالهدار و در دو بخش با نامهای «دنیای تلماسه» و «پیشگوی تلماسه» به مدتی بسیار طولانیتر از آنچه در آن زمان برای نوشتههای علمی-تخیلی رایج بود در نشریهٔ «آنالوگ» به چاپ رسید. پس از آن حدود بیست ناشر از قبول چاپ این کتاب خودداری کردند. یکی از ناشران در نامهای پیش از دادن جواب منفی به هربرت نوشت: «این کار من احتمالاً بزرگترین اشتباه قرن خواهد بود، ولی...»
سرانجام ناشر خردهپایی در فیلادلفیا با چاپ تلماسه موافقت کرد و چیزی نگذشت که این کتاب نظر مثبت جمع کثیری از منتقدان را به خود جلب کرد. با اینحال مدتی طول کشید تا تلماسه در رستهٔ پرفروشترین کتابهای آمریکا قرار بگیرد.
از 1972 به بعد هربرت روزنامهنگاری را کنار گذاشت و به رماننویسی حرفهای تبدیل شد و بخشی از زندگیاش را در جزایر هاوایی گذراند و بخش دیگر را در خانهای که با دست خود به وسایل تولید برق از منابع انرژی پاک مجهز کرده بود. او قصد داشت این خانه را با عنوان «طرح بومشناختی نمادین» در معرض دید عموم قرار دهد و در همین دوران چندین رمان نوشت و در آنها از دیدگاههای بومشناختی و فلسفی گفت. سه کتاب بعدیِ مجموعهٔ تلماسه با عناوین «مسیحای تلماسه»، «فرزندان تلماسه» و «ایزدشاه تلماسه» حاصل همین دوران هستند.
پس زمینههای کتاب تلماسه
شاید هربرت اولین رماننویس علمی-تخیلی باشد که به ترویج ایدههای مربوط به بومشناسی و تفکر سیستمی در آثار خود پرداخت. او تأکید ویژهای بر نیاز انسانها به تفکر به هر دو شیوهٔ نظاممند و بلندمدت داشت. هربرت در تلماسه از حُرّهمردان، ساردوکارها و دوسادیها نوشت، اقوامی که با وفقدادن خود با شرایط وحشتناک محیط زندگیشان به اَبَرنژادهایی مخوف تبدیل شدند و استعدادها و تواناییهای بالقوهٔ نوع بشر را با خلق شخصیتهایی همچون بنهجسریتها و رایمندها نشان داد؛ گروههایی از انسانها که قدرتهای نهفتهٔ بشری در هر یک از آنها به نحوی متجلی شده است.
همچنین ماهیت عقل سلیم و جنون را نیز میتوان بهطور برجسته در رمان تلماسه مشاهده کرد. هربرت در این کتاب مادهای به نام «ادویه» خلق کرد به این امید که تأثیرات و عواقبی را که استفاده از مواد ادراکگَردان میتواند بر انسان داشته باشد نشان دهد.
8,000,000
خلاصهٔ داستان کتاب تلماسه
داستان کتاب تلماسه در آیندهای دور در یک جامعهٔ فئودالی بین سیارهای رخ میدهد. چند عامل اثرگذار در این جامعهٔ فراسیارهای وجود دارد؛ یکی از این عوامل امپراتور است، بعدی خاندانهای حکومتی و اتحادیهٔ فضایی که صاحب انحصار حملونقل فضایی هستند و در نهایت گروه بنهجسریتها. پس از جهاد بزرگ باتلری، ساخت و ایجاد دستگاههای خودکار و رایانهها تابو شده، بنابراین جوامع انسانی مجبور به افزایش تواناییهای جسمی و ذهنی انسانها با استفاده از پرورش نژاد و نیروهای مرموز مادهای به نام «ادویه» شدهاند. ادویه تنها بر روی سیارهٔ آراکیس یافت میشود.
معمولاً آراکیس در نگاه تازهواردان چیزی جز سرزمینی لمیزرع و رام ناشدنی جلوه نمیکند و کسانی که با آن غریبهاند نه تنها آن را قابل کشتوکار و زندگی نمییابند، بلکه آن را برهوتی تمامعیار میبینند که هرگز آباد نبوده و نخواهد بود. تنها جمعیتی محدود از انسانها بر روی این سیاره زندگی میکنند و آزادانه به اینسو و آنسو میروند، به این مردم حرّه مردان میگویند. داستان تلماسه دربارهٔ «پل آرتریدیزِ» جوان است که خاندانش به دستور امپراتور بزرگ، کنترل سیارهٔ آراکیس را برعهده میگیرند.
حُرّهمردانی که بر روی سیارهٔ آراکیس زندگی میکنند ادویه را مقدس و ارزشمند میشمارند و ادویه درواقع دارویی است که عمر و توانایی ذهنی را افزایش میدهد، این درحالی است که دیگر مردم برای سفر بین سیارهای نیز از این ماده بهره میبرند. از آنجایی که «ادویه» را تنها بر روی سیارهٔ آراکیس میتوان یافت، کنترل این سیاره کاری خطیر، ارزنده و خطرناک است. با اینکه لتو آرتریدیز میداند که واگذاری کنترل سیارهٔ آراکیس تنها یک تله است اما نمیتواند از دستور امپراتور سرپیچی کند و بنابراین با خاندانش بر روی سیارهٔ آراکیس ساکن میشود.
امپراتور که در اصل به محبوبیت فزایندهٔ دوک لتو آرتریدیز در لنسراد حسادت کرده است و خاندان آتریدیز را یک رقیب و تهدید بالقوه برای آیندهاش میداند؛ با خاندان هارکونن، مباشران سابق آراکیس و دشمنان دیرینهٔ خاندان آرتریدیز، توطئه میکند تا لتو و خانوادهاش را نابود کند و در پی آن جنگی بزرگ بین جناحهای امپراتوری برای کنترل آراکیس درمیگیرد.
مذهب؛ محورِ اصلی داستان تلماسه
فرقه یا مذهب بنهجسریت که به آنها تنها بنهجسریت یا انجمن خواهران میگویند، مدرسهای باستانی برای پرورش مهارتهای ذهنی و جسمی، ویژهٔ محصلان مؤنت است که به دنبال نابودی «دستگاههای متفکر» و روباتها در کروساد باتلری تأسیس شد. آنها کسانی هستند که گرچه در خفا مذهبی بودنِ خود را کتمان میکنند، ولی تمام فعالیتهای پشتپردهایشان عملاً رسوخناپذیر از آیینهای عرفانی انجام میشود و تقریباً تمام تعلیمات و نمادپردازیها و ساختار سازمانی و روشهای آموزشی داخلیشان رنگ و بوی مذهب دارد. بنهجسریتها متشکل از زنان جاسوس، راهبه، دانشمندان و الهیدانانیست که از آزمایشهای ژنتیکی، مداخلات سیاسی کهکشانی و مهندسی مذهبی برای پیشبرد برنامهٔ خود به منظور صعودِ نسل بشر با ظهور فرد منتخبشان «کویساتز هدراخ» استفاده میکنند و صرفاً برای خیر و بقای بشریت پیش میروند. اهداف و اقدامات آنها عنصری حیاتی در تکامل بشریت بوده است.
همهچیز دربارهٔ پل آتریدیز؛ قهرمانِ تلماسه
پل آرتریدیز قهرمان کتابِ تلماسه است. پُل پسر دوک لتو آتریدیز و وارث خاندان آتدریدیزهاست. در ابتدای رمان، پل پانزدهساله است. او از بدو تولد آموزشدیده که یک دوک باشد و در مبارزه و تفکر استراتژیک بسیار مهارت دارد. پُل همچنین مردی آرام، متفکر و محتاط است. او خیلی قد بلند یا عضلانی نیست اما قوی و سریع است. در میان حرّهمردان، پُل دو نام دارد: اُصُل به معنای شالودهٔ ستون و مؤدب به معنای موش جهندهٔ سازگاریافتهای با اقلیم آراکیس. پل آتریدیز سنگینترین بار در میان تمام شخصیتهای تلماسه را به دوش میکشد؛ او قرار است مسیر جهان را تغییر دهد.
از همان ابتدا شما اصلاً حس نمیکنید که پل یک پسر پانزدهسالهٔ معمولی است. مانند بسیاری از قهرمانان دیگر داستانهای علمی-تخیلی پُل «برگزیده» است؛ شخصیتی از نوع مسیحا که مردم آمدن او را پیشبینی کرده و انتظار ایجاد تغییرات بزرگی را از او دارند. در سرتاسر رمان، هربرت اشارات مرموزانهای به «کویساتز هدراخ» یا «قفزت الطریق» میکند؛ عنوانی که بنهجسریت به مطلوبِ مجهول برنامهی اصلاح نژادیاش نسبت میدهد. حتی در همان ابتدا مادر متعال فکر میکند که پل ممکن است «کویساتز هدراخ» باشد که بلافاصله اهمیت نقش پل به عنوان یک شخصیت در رمان و جهان تلماسه به وضوح روشن میشود.
بریدههایی از کتاب تلماسه
«یک هفته پیش از مهاجرت خاندان آرتریدیز به آراکیس، در میان دوندگیهای لحظهی آخر که دیگر داشت به جنونی افسارگسیخته و تحملناپذیر بدل میشد، عجوزهای به دیدار مادرِ پُل آمد. کاخ کالادان شب نسبتاً گرمی را میگذراند و مانند تمام اوقات پیش از بارندگی، روی تختهسنگهای برهمچیدهی کهنسالی که برای بیستوشش نسل از خاندان آرتریدیز حکم خانه را داشتند، نم سردی نشسته بود. عجوزه از درِ جانبی وارد عمارت شد و با عبور از راهرویی طاقدار به اتاق پل رسید. در آنجا لحظهای درنگ کرد و به داخل سرک کشید تا نگاهی به پل بیندازد که در تختخوابش آرمیده بود. پسرک که حالا بیدار شده بود، در کورسوی چراغ معلقی که نزدیک به زمین شناور بود، پیکر تنومند زنی را میدید که در درگاه اتاقش، یک قدم جلوتر از مادرش ایستاده بود.»
«پل در تختخواب گرم و نرمش از خواب بیدرا شد و در فکر فرورفت. گمان نمیکرد دنیایی که در کاخ کالادان شناخته بود ـ دنیایی خالی از سرگرمی و همبازی ـ درخورِ دلتنگی باشد. آنطور که معلمش، دکتر یوئی میگفت، در آراکیس نظام طبقاتی فوفرلوش آنچنان که در سیارات دیگر رعایت میشد، حکمفرما نبود. این سیاره مأواری مردمانی بود که آزادانه و بیآنکه زور قائد یا بشّار بالای سرشان باشد، حاشیهی بیابان را برای زندگی برگزیده بودند: حُرّهمردان، صحرانشینان مرموزی که در هیچ یک از سرشماریهای قلمرو سلطنتی لحاظ نشده بودند. آراکیس... تلماسه... سیارهی برهوت... تصمیم گرفت تا یکی از ترفندهای ذهنی – بدنی را که از مادرش آموخته بود به کار بندد تا تنشی را که بر وجودش مستولی شده بود بزداید.»
اقتباسهای سینمایی از کتاب تلماسه
در سال 1984 اکران سینمایی دیوید لینچ از تلماسه به زندگی حرفهای هربرت جانی دوباره بخشید. گرچه این فیلم برخلاف توقع همگان و با وجود بودجهٔ کلان تولید و بازیگران زیردستش نتوانست نظر مثبت منتقدان آمریکایی را جلب کند، ولی موفقیتهای مالی و هنری گستردهای در اروپا و ژاپن به دست آورد و خود هربرت نیز از آن ابراز رضایت کرد. بعدها در سال 2000 نسخهای تلویزیونی و دنبالهدار بر اساس سه کتاب تلماسه ساخته شد.
پس از آن در سال 2021 فیلمی موفق به کارگردانی و تهیهکنندگی دنیس ولینوو با فیلنامهٔ جان اسپایتز و اریک راث بر اساس کتاب تلماسه ساخته شد. بازیگرانی همچون تیموتی شالامه، ربکا فرگوس، اسکار آیزاک، زندایا، جیسون موموآ و جاش برولین در این فیلم به ایفای نقش پرداختند. این فیلم توانست با فروش بیش از 431 میلیون دلار در گیشه موفق شود و دهمین فیلم پرفروش سال 2021 شد. بخش دوم این فیلم نیز در سال 2024 اکران شد.
دربارهٔ نویسندهٔ کتاب تلماسه
فرانک هربرت نویسندۀ آمریکایی است که در سال 1920 میلادی در واشنگتن آمریکا به دنیا آمد. هربرت از کودکی علاقۀ زیادی به نویسندگی داشت. او در سال 1938 از دبیرستان فارغالتحصیل شد و با مخفی کردن سن واقعیاش در نشریهای مشغول به کار شد. جنگ جهانی دوم در کارش وقفه انداخت و تا زمان گرفتن معافیت پزشکی به عنوان عکاس در نیروی دریایی آمریکا کار میکرد. بعد از پایان جنگ شروع به تحصیل در دانشگاه واشنگتن کرد اما نتوانست آن را تمام کند. بعد از ترک تحصیل به حرفۀ روزنامهنگاری برگشت و مشغول کار نویسندگی و ویراستاری شد. از دیگر آثار معروف او میتوان به آزمایش دوسادی، سرنوشت سازان و طاعون سفید اشاره کرد. فرانک هربرت در سال 1984 درگذشت.
در سالهای اخیر، پسر بزرگ هربرت که خود نیز یک رماننویس است تلاش کرده تا با همکاری رماننویس دیگری به نام کوین جِی اندرسیون و با کمک یادداشتهای به جا مانده از پدرش که به گفتۀ او وجودشان پس از گذشت بیش از یک دهه از مرگ هربرت فاش شده است، جهان تلماسه را گسترش دهد. حاصل این تلاش دو سهگانۀ مقدمهوار بود که نویسنده در آن به کاوش در تاریخ جهانِ تلماسه پیش از وقایع اولین کتاب مجموعه میپردازد و دو رمان دیگر با نام «شکارچیان تلماسه» و «ماسهکرمهای تلماسه» که سیر داستانی مجموعه را تکمیل میکنند.
اگر از خواندن این معرفی لذت بردید، مقالۀ معرفی کتاب تاج دوقلوها را هم بخوانید.