به آخرین باری فکر کنید که انجام کاری را به تعویق انداختید یا آخرین باری که نتوانستید یک کار یا یک هدف را به سرانجام برسانید. آیا دست از این هدفها کشیدید چون دیگر برایتان مهم نبودند؟ احتمالاً نه... اکثر مردم متوجه میشوند که در شروع یا تکمیل کاری کم آوردهاند چون در آن زمان انگیزۀ کافی را نداشتند. اگر انگیزهای برای دنبال کردن اهدافمان نداشته باشیم احتمالا بعدها در زندگی خودمان را برای از دست رفتن تمام مهلتها یا آرزوهایمان سرزنش میکنیم. اما انگیزه چقدر در زندگی ما و رسیدن به اهدافمان اثرگذار است و چطور باید انگیزه داشت؟ در این مقاله میخوانید:
چرا داشتن انگیزه مهم است؟
• چطور در خودمان انگیزه ایجاد کنیم؟
• چطور انگیزهمان را حفظ کنیم؟
چرا داشتن انگیزه مهم است؟
انگیزه بهشدت رفتار انسان را تحتتأثیر خود قرار میدهد و نیروی محرکهای است که شما را به سمت رسیدن به خواستهها و اهدافتان سوق میدهد. انگیزه همان میل به ادامهٔ تلاش برای رسیدن به معنا، هدف و زندگی ارزشمند است. انگیزه میتواند همان گلوی خشکشدهتان باشد که باعث میشود به سمت یخچال بروید و یک لیوان آب برای رفع تشنگیتان بخورید یا میتواند یکی از دوستانتان باشد که تبدیل به انگیزهای میشود تا هر روز ورزش یا شنا کنید.
انگیزه به رقابتها دامن میزند و باعث ایجاد ارتباطات اجتماعی میشود. عدم وجود انگیزه میتواند منجر به بیحوصلگی، کرختی یا افسردگی شود. اکثر مردم میخواهند حداقل یک چیز را در زندگی خود تغییر دهند اما یافتن انگیزه برای شروع هر کاری میتواند کمی چالشبرانگیز باشد. باید بفهمید که انگیزه برای شما چه معنایی دارد تا بتوانید در خودتان ایجاد انگیزه کنید. افراد اغلب برای درگیرشدن در کاری و رسیدن به نتیجه نیاز به انگیزه دارند. یکی از چارچوبهایی که برای درک و توضیح انگیزه به کار میرود هرم سلسله مراتب نیازهای آبراهام مزلو روانشناس آمریکایی است که آن را در سال 1943 پیشنهاد کرد. به گفتهٔ مزلو، انسانها ذاتاً انگیزه دارند تا خودشان را بهتر کنند و با مواجهۀ تدریجی و رفع نیازهای اساسی مانند غذا و امنیت به سمت نیازهای بالاتری مثل عشق، تعلق و عزتنفس پیش میروند و در نهایت به خودشکوفایی و تعالی برسند. تعالی زمانی رخ میدهد که فرد در زندگی به اوج رشد برسد و بالاترین معنای زندگی را پیدا کند. گرچه جهانیبودن نظریۀ مازلو به چالش کشیده شده است اما بسیاری بر این باورند که این نظریه حقایق اساسی در مورد انگیزهٔ انسان را دربرمیگیرد.انواع انگیزه
انگیزه از آن جهت مهم است که بهشدت بر روی اهدافی که میخواهید به آنها برسید تأثیر میگذارد. به شما کمک میکند تا مشکلاتتان را حل کنید، عادتهای قدیمیتان را تغییر دهید و با چالشها و فرصتها کنار بیایید. گرچه انگیزه انواع مختلفی دارد اما بهطور کلی انگیزه به دو دستهٔ بیرونی و درونی تقسیم میشود.
انگیزۀ بیرونی:
انگیزهٔ بیرونی که بهعنوان استراتژی «پاداش و کیفر» نیز شناخته میشود، نیرویی خارجی است که به موجب آن فرد الهام و انگیزه میگیرد تا کاری را به سرانجام برساند. انگیزهٔ بیرونی میتواند پاداشی مثل پول یا اجتناب از تأثیرات منفی آن مانند از دستدادن شغل باشد. شما کنترل چندانی بر پیامدهای مثبت یا منفی ندارید اما میتوانید در خودتان انگیزه ایجاد کنید تا زمینههایی را که تحت کنترل ندارید مدیریت کنید یا از عواقب احتمالی اجتناب کنید.
انگیزۀ درونی:
انگیزهٔ درونی یا ذاتی زمانی بهدست میآید که کاری را به اتمام میرسانیم، احساس لذت یا رضایتی که از انجام آن کار میگیریم، همان انگیزهٔ درونی است. این نوع انگیزه تحتتأثیر عوامل بیرونی قرار نمیگیرد بلکه درون ذهنتان شکل میگیرد. انگیزه درونی معمولاً تأثیر بیشتری دارد و فرد با انگیزهٔ درونی راحتتر به نتیجهٔ دلخواه خود میرسد.
چطور در خودمان انگیزه ایجاد کنیم؟
بیشتر مردم در تلاش هستند تا برای انجام کارهایشان انگیزه داشته باشند اما اگر مشکلات سلامت روان مانند افسردگی یا اضطراب داشته باشید، این مسئله چالشبرانگیزتر خواهد بود. بد نیست نکات زیر را مدنظر قرار دهید تا راحتتر بتوانید در خودتان ایجاد انگیزه کنید.
• برای خود یک هدف مشخص و قابل دستیابی تعیین کنید.• به این فکر کنید که چگونه این هدف را در زندگی خود بگنجانید و برای تحقق آن باید چه کاری انجام دهید. سپس یک بازهٔ زمانی (مانند یک هفته یا یک ماه) برای آن تعیین کنید.
• هدف خود را به بخشهای کوچک و آسان تقسیم کنید و یادآورهای منظمی برای تکمیل هر مرحله برای خودتان بگذارید.
• از خانواده و دوستان بخواهید که از شما پشتیبانی کنند، اهداف خود را به آنها بگویید و از آنها بخواهید به شما انگیزه بدهند.
چطور انگیزهمان را حفظ کنیم؟
گاهی اوقات ممکن است کاملاً احساس بیانگیزگی کنید و این اشکالی ندارد. در این شرایط به خود اجازه دهید ناراحتی را احساس کنید اما کار خودتان را هم پیش ببرید. مثلاً فرض کنید پس از یک روز طولانی به خانه میآیید و فقط میخواهید استراحت کنید و تلویزیون تماشا کنید. بهجای روشنکردن تلویزیون، بپذیرید که خستهاید و سپس خود را به خواندن پنج صفحه کتاب دعوت کنید. این رویکرد به شما کمک میکند تا الگوهای ذهنیتان را تغییر دهید. بد نیست اگر انگیزه ندارید راههای زیر را نیز امتحان کنید:
• دائماً اهداف و پیشرفتهای خود را مرور کنید. دیدن پیشرفت بهخودی خود یک انگیزهٔ عالی است و همچنین عزتنفس شما را بهبود میبخشد.• برای خود اهداف جدید تعیین کنید. در مورد آنچه میخواهید هفتهٔ آینده، ماه آینده و سال آینده بهدست آورید فکر کنید. در هر زمان فقط یک هدف را جلو ببرید تا احساس خستگی نکنید.
• زود خسته نشوید! برای اکثر افراد حدوداً 2 ماه میکشد تا بتوانند یک عادت جدید را ایجاد کنند اما برخی افراد نیز ممکن است بیش از 2 ماه به زمان نیاز داشته باشند، در هر صورت رو به جلو حرکت کنید.
• مربیانی را پیدا کنید که در زمینههای مورد نظرتان بهقدر کافی تجربه داشته باشد. عضو گروههای اجتماعی یا حمایتی شوید تا بتوانید با دیگر افراد پیشرفت کنید.
• دوستانی پیدا کنید که باانگیزه و مثبتاندیش باشند. این امر در مدیریت علائم افسردگی و اضطراب نیز تأثیر دارد.
• از ورزش کمک بگیرید و آن را در برنامهٔ روزانهٔ خود بگنجانید تا موجب انگیزه و بهبود سلامت روان شما شود.
در این مقاله سعی کردیم به شما بگوییم که چطور میتوانید انگیزه پیدا کنید و انگیزهتان را حفظ کنید. شما به جز راهکارهای این مقاله به چه روشهای دیگری در خودتان ایجاد انگیزه میکنید؟ برایمان بنویسید.