پروپاگاندا نوعی از ارتباطات است که اغلب شامل به اشتراکگذاری اطلاعات مغرضانه یا گمراهکننده میشود که برای ترویج دستورکار یا دیدگاه خاصی به کار میرود. از این نوع تبلیغات برای تأثیرگذاری بر عقاید افراد یا کنترل رفتار آنها از طریق تاکتیکهای مختلف مانند آزار زبانی و یا برانگیختن ترس استفاده میشود. در پروپاگاندا اغلب از زبان، نمادها و تصاویر دارای بار عاطفی برای برانگیختن احساسات قوی مانند ترس، میهنپرستی یا خشم استفاده میشود و همین باعث میشود مخاطب پیام آن را بدون انتقاد بپذیرد. به این نکته دقت داشته باشید که پروپاگاندا کاملاً با تبلیغات معمولی متفاوت است.
در ادامه ما اهداف یک مبلغ را توضیح میدهیم و همچنین در این مطلب نشان میدهیم که در چه نوع موقعیتهایی از پروپاگاندا استفاده میشود. همچنین دربارهٔ تأثیرات بالقوهٔ این تکنیک صحبت میکنیم. بنابراین در این مطلب میخوانید:
• نحوهٔ استفاده از پروپاگاندا
• تکنیکهای رایج در پرواگاندا
• چطور گول پروپاگاندا را نخوریم!
• کتابهایی برای مبارزه با پروپاگاندا
پروپاگاندا میتواند بسیار بر نظرات مردم در زمینههای مختلف تأثیر بگذارد. به همین دلیل آگاهی از تکنیکهای مختلف آن میتواند جلوی دستکاری و سوءاستفاده از افکار را بگیرد. احزاب یا گروهها از پروپاگاندا برای ترویج یک دستور کار یا دیدگاه خاص استفاده میکنند. اهداف آنها گرچه ممکن است با یکدیگر متفاوت باشد اما معمولاً شامل موارد زیر میشود:
• شکل دادن به نظرات مردم بهطوری که آنها به روشی خاص فکر کنند.
• متقاعد کردن مردم برای حمایت از یک هدف یا نامزد سیاسی
• تشویق افراد به انجام رفتاری خاص.
نحوهٔ استفاده از پروپاگاندا
بنابراین پروپاگاندا ابزاری استراتژیک است که برای تأثیرگذاری بر افکار و رفتار عمومی از طریق انتشار پیامهای خاص همسو با اهداف سازندگان طراحی شده است. پروپاگاندا را میتوان از طریق رسانههای مختلف، سخنرانی، سیستمهای آموزشی و حتی هنر توزیع کرد تا به مخاطبان گسترده دسترسی پیدا کرد. در پروپاگاندا اغلب حقایق تحریف میشود، دیدگاههای مختلف حذف میشود یا مسائل پیچیده را برای تغییر عقاید و شکلدادن به ادراکات سادهتر میکنند و اغلب آن را در خدمت اهداف سیاسی، اجتماعی یا تجاری به کار میگیرند. درک نحوهٔ عمکرد پروپاگاندا برای شناخت و ارزیابی آن بسیار کلیدی است.پروپاگاندا در رسانهها
مبلغان از رسانههای جمعی برای سوقدادن جوامع یا گروههای بزرگی از مردم استفاده میکنند تا آنها را وادار کنند به شیوهٔ خاصی فکر کنند. یکی از نمونههای بسیار مشهور پروپاگاندا در رسانههای فیلم «پیروزی اراده» است که فیلمساز آلمانی لنی ریفشتال دربارهٔ کنگرهٔ حزب نازی آن را در سال ۱۹۳۴ ساخت. این فیلم حاوی سخنرانی عدهای از سران حزب نازی از جمله «آدولف هیتلر» است و به عنوان برجستهترین فیلم تبلیغاتی در دنیای سینما مطرح شد.
از این فیلم برای ترویج رژیم نازی و تشویق مردم به حمایت از آدولف هیتلر استفاده شد. در این فیلم تکههایی از حقیقت همراه با تصاویر خاصی برای تأثیرگذاری بر حافظه اجتماعی به کار رفت.
هانا آرنت یکی از نویسندگانی است که در آثارش نشان میدهد چطور رژیم نازی از پروپاگاندا برای غیرانسانی نشاندادن رفتارهای یهودیان، عادیسازی خشونت سیستمیک و سرکوب مخالفان استفاده میکرد. او در جنجالیترین گزارشش از محاکمهٔ آیشمن توضیح میدهد که چطور افرادی مانند آیشمن میتوانند اعمال خود را صرفاً به عنوان اطلاعت از قدرت توجیه کنند.
آیشمن در اورشلیم | هانا آرنت | زهرا شمس | نشر برج
آیا ممکن است کسی بیآنکه شرور باشد، مرتکب شرارت شود؟ این پرسش دشواری است که هانا آرنت، متفکر آلمانی، در جستوجوی پاسخی برای آن، راهی اورشلیم و دادگاه آدولف آیشمن میشود. گزارش آرنت در سال 1963 در مجلۀ نیویورکر منتشر شد و سپس نسخۀ اصلاح شده و مفصلتر این گزارش در سال 1964 در کتاب آیشمن در اورشلیم به چاپ رسید. بیش از پنجاه سال از انتشار آیشمن اورشلیم میگذرد و این گزارش همچنان جنجالیترین اثر هانا آرنت به شمار میرود. هانا آرنت در کتاب آیشمن در اورشلیم، به بررسی این موضوع پرداخت که چگونه پروپاگاندا نقش مهمی در شکلدادن به ادراک عمومی و فعال ساختن جنایات رژيم نازی داشته است. او در این کتاب نشان میدهد که چگونه آدولف آیشمن ـ یکی از شخصیتهای کلیدی در سازماندهی هولوکاست ـ هم محصول و هم مروج ایدئولوژی این رژیم بود. هارنت در این کتاب تأکید میکند که چگونه پروپاگاندا نهتنها حقیقت را دستکاری میکند، بلکه مسئولیت اخلاقی را نیز از بین میبرد و آن را به ابزاری قدرتمند در ماشینآلات تمامیتخواهی تبدیل میکند.3,100,000
پروپاگاندا در تبلیغات
تبلیغات و پروپاگاندا رابطهٔ تنگاتنگی با هم دارند اما تفاوتهایی نیز با هم دارند. تبلیغکنندگان از تکنیکهای پروپاگاندا برای متقاعدکردن مردم استفاده میکنند تا بتوانند محصولات یا خدمات خود را بفروشند. یکی از نمونههای پروپاگاندا در تبلیغات، استفاده از تاکتیکهای ترس برای فروش محصولات است. تبلیغکنندگان ممکن است سعی کنند مردم را متقاعد کنند که به محصول خاصی نیاز دارند یا شما را ترغیب کنند تا محصولی تمام نشده آن را بخرید.
یکی دیگر از تکنیکهای رایج در تبلیغات و پروپاگاندا استفاده از «همراهی یا دنبالهروی» است.
بدین ترتیب سازمانها یا شرکتها سعی میکنند مصرفکنندگان را متقاعد کنند که همه از یک محصول خاص استفاده میکنند و آنها عقب افتادهاند و باید برای عقبنماندن از قافله، آنها نیز همین کار را انجام دهند. بنابراین:
1. وجه اشتراک این تکنیک با تبلیغات این است که هر دو برای فروش یک وسیله یا ترویج یک فکر به کار میروند.
2. شرکتها و سازمانها از تبلیغات برای فروش محصولات یا خدمات خود استفاده میکنند اما پروپاگاندا توسط احزاب به کار گرفته میشوند.
پروپاگاندا در جنگ
پروپاگاندا در جنگ به عنوان ابزاری قدرتمند برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی، حفظ روحیه توجیه اقدامات نظامی استفاده میشود. دولتها و سازمانها از این تکنیک استفاده میکنند تا طرف خود را عادلانه و قهرمان نشان دهند، درحالیکه دشمن را شیطانی یا تهدیدآمیز میخوانند. در این حالت اغلب از روایتهای اغراقآمیز یا تحریفشده استفاده میشود.
تبلیغات از طریق رسانههای مختلف مانند پوسترها، فیلمها، سخنرانیها و پوشش رسانهای گسترش مییابد و وحدت را تقویت میکند، ترس یا نفرت دشمن را برمیانگیزد و شهروندان را تشویق میکند تا از تلاشهای جنگی چه از طریق ثبتنام در جنگ، منابعرسانی و کمک یا پذیرش قربانیکردن خود حمایت کنند. در پروپاگاندای جنگی اغلب بر اطلاعات نادرست و یا نامبردن و استفاده از اصطلاحات تحقیرآمیز استفاده میشود. مثلاً در جنگ جهانی دوم، نازیها از یهودیان با عنوان «موش» یاد میکردند.
برلین در جنگ سرد | توماس م.فلمینگ | متین جهانیان | نشر لوگوس
در سدهٔ بیستم میلادی، هیچ منازعهای به اندازهٔ جنگ سردِ میان دو ابرقدرت غرب و شرق عالم، یعنی ایالات متحدهٔ آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، جهان را تحتتأثیر خود قرار نداد. در خط مقدم این جنگ، شهر برلین قرار داشت که توسط یک دیوار، به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شده بود. در هیچ کجایِ دیگرِ جهان همانند برلین، دو اردوگاه شرق و غرب، تا این اندازه از نزدیک، رو در روی هم نایستاده و تهدیدی برای یکدیگر نبودند. کتاب مصور برلین در جنگ سرد، که در پیش رو دارید، به شرح عمدهترین رخدادهایی میپردازد که این شهر در دوران جنگ سرد از سر گذرانده است که از جملهٔ آنها، میتوان به محاصرهٔ برلین غربی، برقراری پل هوایی، خیزش مردمی هفدهم ژوئن سال ۱۹۵۳ علیه رژیم کمونیستی آلمان شرقی، برپایی دیوار برلین و تقسیم این شهر، تلاش برای فرار از برلین شرقی به غرب، فعالیتهای سازمانهای اطلاعاتی در این شهر و فروپاشی پردهٔ آهنین اشاره کرد.
1,900,000
پروپاگاندا در سیاست
از پروپاگاندا در سیاست اغلب برای تأثیرگذاری بر نظرات مردم در مورد یک نامزد یا موضوع سیاسی خاصی استفاده میشود. تبلیغات سیاسی میتواند اشکال مختلفی داشته باشد و اغلب بر جذابیتهای احساسی تمرکز دارد و بر تاکتیکهای مختلفی مانند ترساندن متکی است.
یکی از نمونههای پروپاگاندای سیاسی، تبلیغات «Swift Boat Veterans for Truth» بود که برای حمله به جان کری در جریان انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در سال ۲۰۰۴ مورد استفاده قرار گرفت. مورد دیگری نیز در مبارزات انتخابی سال ۲۰۰۸ این کشور رخ داد، زمانی که از پروپاگاندا برای ادعای مسلمان بودن باراک اوباما، رئیسجمهور سابق ایالات متحده استفاده شد. برای آشنایی بیشتر با پروپاگاندا در سیاست، میتوانید کتاب زیر را بخوانید.
وحشت عشق و شستشوی مغزی | الکساندرا استاین | عهدیه عبادی | نشر سایلاو
الکساندرا استاین، این روانشناس اجتماعی برجسته و محقق پیشگام در زمینه توتالیتاریسم، نتیجه بیش از ۲۵ سال پژوهش خود را در کتاب وحشت، عشق و شستشوی مغزی آورده است. او در این کتاب با استفاده از نظریه دلبستگی و تحلیلی تکامل محور، خطرات ایدئولوژیها، روابط منزوی کننده و تاثیرات وحشتناک نظامهای اعتقادی بسته بر روی مغز افراد را تشریح میکنند؛ جایی که ارتباط بین تفکر و احساس قطع میشود و ساختارهای مربوطه در مغز از کار میافتند. او نشان میدهد که چگونه ترکیب وحشت و عشق، باعث میشود پیروان از خویشتن خود بیگانه شوند و تا جایی پیش بروند که به اراده رهبر به زندگی خود و دیگران پایان دهند. هدف اصلی این کتاب، نشان دادن عناصر مشترک روانشناختی و ساختاری اجتماعی است که این موقعیتهای متنوع را به هم پیوند میدهند و در نتیجهی آنها، رهبران اقتدارگرا این فرصت را به دست میآورند که با شکل دادن به ذهن پیروان، توانایی آنها برای عمل در جهت بقای خود را بگیرند. این فعالیت برای شکلدهی ذهن را میتوان با عبارات مفیدی مانند شستشوی مغزی، کنترل اجباری یا اقناع اجباری توصیف کرد. گروهها و حکومتهای توتالیتر خطری مداوم و همیشگی هستند و از تروریسم سیاسی و مذهبی در سطح جهان تا وحشت درونی از روابط شخصی دونفرهی کنترلکننده را در برمیگیرند.3,850,000
تکنیکهای رایج در پروپاگاندا
پروپاگاندا برای شکلدادن به عقاید و رفتارها با هدف قراردادن احساسات، تعصبات و ادراکات، بر روشها و تکنیکهای خاصی متکی است. اغلب مسائل پیچیده را قابل هضمتر میکند تا شما فکر کنید که کاملاً متوجهٔ آن شدهاید و درعینحال واکنشهای احساسی قوی مانند ترس، غرور یا خشم را برای دور زدن تفکر انتقادی برمیانگیزد. با تکرار پیامها و چارچوببندیهای ایده ها به روشهایی که با باورها یا ارزشهای مخاطب همخوانی داشته باشد، احساس آشنایی و اعتماد ایجاد میکند. همچنین در پروپاگاندا میتوانند به طور انتخابی اطلاعاتی را ارائه دهند و واقعیت را تحریف کنند تا بر دیدگاههای خاص تأکید کنند و افراد را بهطور نامحسوس به سمت نتیجهٔ مطلوب سوق دهند بدون اینکه اعتبار آن را زیر سؤال ببرند. این ترکیب از دستکاری عاطفی با استفاده از تکنیکهای رایج زیر صورت میگیرد:
• برچسب زدن: در روش برچسب زدن، از اصطلاحات تحقیرآمیز برای توصیف حریف یا دشمن استفاده میشود.
• توسل به احساسات: یکی از تمرکزهای اصلی در پروپاگاندا، تکیه کردن بر موارد عاطفی و احساسات مردم برای تأثیرگذاری بر نظرات آنها است. به عنوان مثال، در پروپاگاندا ممکن است از ترس یا خشم برای ترغیب مردم به حمایت از یک هدف خاص استفاده شود.
• تاثیر دستهای: تاثیر دستهای، تکنیکی است که از فشار برای متقاعد کردن افراد برای انجام کاری استفاده میکند. به عنوان مثال، یک نامزد سیاسی ممکن است در تبلیغات خود بگوید «همه به من رای میدهند، پس شما هم باید به من رای دهید.»
• تکنیک ترساندن: هدف اصلی در استفاده از انواع تکنیکها در ترساندن افراد، حمایت مردم از یک هدف خاص است. به عنوان مثال، در یک کمپین تبلیغاتی ممکن است این موضوع در مورد مردم مطرح شود که در صورت عدم رای دادن، به عنوان یک جنایتکار خطرناک تلقی خواهند شد.
• دستکاری اطلاعات: دستکاری اطلاعات شامل تحریف یا ارائه نادرست حقایق برای تأثیرگذاری بر نظرات مردم میشود. برای مثال، در یک کمپین سیاسی ممکن است ادعاهای نادرستی در مورد فرد مخالف ارائه شود تا او را بد جلوه دهند.
• استفاده از آمار غلط: استفاده از آمار غلط یا گمراهکننده یک تکنیک رایج در پروپاگاندا است. به عنوان مثال، در یک کمپین تبلیغاتی ممکن است این موضوع مطرح شود که همه از یک نامزد خاص حمایت میکنند در صورتی که این احتمال وجود دارد که این خبر خلاف واقع باشد.
• دادن وعدههای غیرواقعی: دادن وعدههای غیرواقعی، یکی دیگر از تکنیکهای رایج مورد استفاده در پروپاگاندا است. به عنوان مثال، یک نامزد انتخاباتی ممکن است قول دهد که فقر را ریشهکن خواهد کرد، حتی اگر این امر در واقعیت امکانپذیر نباشد.
• استفاده از نمادها: نمادها اغلب در پروپاگاندا برای نشان دادن یک ایده یا مفهوم استفاده میشوند. برای مثال، حزب نازی از صلیب شکسته برای نشان دادن اعتقاد به پاکیِ نژاد خود استفاده میکرد.
• شعارها: شعارها عبارات کوتاه و جذابی هستند که برای خلاصه کردن یک ایده یا مفهوم به کار میروند. به عنوان مثال، «آمریکا را دوباره بزرگ کنیم» یکی از شعارهای انتخاباتی دونالد ترامپ بود.
• افراد ساده و معمولی: جذابیت تکنیکِ مردم ساده، استفاده از افراد معمولی و ساده برای تایید یک محصول یا نامزد انتخاباتی است. ایده اصلی در این روش این است که، اگر مردم عادی چیزی را دوست دارند پس حتما آن محصول و یا فرد میتواند گزینهی خوبی برای انتخاب دیگر افراد باشد. به عنوان مثال، در یک کمپین سیاسی ممکن است از شهروندان عادی در آگهیهای تبلیغاتی استفاده شود و هدف از این کار، جلب نظر دیگر رأیدهندگان است.
• تاییدیه: معمولا در این تکنیک، از تاییدِ افراد مشهور و محترم جامعه برای تبلیغات استفاده میکنند. به عنوان مثال، فردی مشهور ممکن است نامزدی را برای انتخابات تایید کند، یا یک پزشک ممکن است مهر تایید روی یک محصول و یا دارویی جدید بزند.
• انتقال: انتقال، تکنیکی است که از المانهای مثبت استفاده میکند تا یک شی یا شخص را بهتر نشان دهد. برای مثال، در یک کمپین سیاسی در آمریکا ممکن است از پرچم آمریکا در تبلیغات استفاده شود تا نامزد را فردی میهنپرست نشان دهد.
• متقاعدسازی: متقاعدسازی، تکنیکی است که در آن فقط اطلاعاتی ارائه میشود که برای شخص یا چیزی که تبلیغ میشود مطلوب است. به عنوان مثال، شرکتی ممکن است فقط نظرات مثبت محصول خود را نشان دهد و نه نظرات منفی.
• شعارهای فریبنده: شعارهای فریبنده کلمات یا عباراتی هستند که بار مثبت دارند، اما در واقع هیچ معنایی ندارند. به عنوان مثال، یک نامزد انتخاباتی ممکن است بگوید «برای تغییر» آماده است، حتی اگر مشخص نکرده باشد که برای چه نوع تغییری نامزد شده است.
• کلیشهسازی: کلیشهسازی، تکنیکی است که در آن از کلیشههای بیش از حد ساده و اغلب نادرست برای توصیف حریف یا دشمن استفاده میشوند.
• جذابیت برای قشر خاص: جذابیت برای قشر خاص، تکنیکی است که در آن از ایدهای انحصاری برای مطلوب جلوه دادن محصولی استفاده میشود. به عنوان مثال، یک شرکت خودروسازی لوکس ممکن است از شعار «بهترینها فقط برای شما» استفاده کند تا محصول را به صورت انحصاری برای قشری خاص تبلیغ کند.
• عبارت جهتدار: عبارت جهتدار، عبارتی است که مملو از احساسات یا معناست. به عنوان مثال، عبارت «حامی زندگی» بار عاطفی و اخلاقی بسیاری دارد و در تبلیغات استفادهی فراوانی از این عبارات میشود.
• الفاظ طفرهآمیز: الفاظ طفرهآمیز کلماتی هستند که برای گمراه کردن یا فریب مردم طراحی شدهاند. به عنوان مثال، عبارت «من نمیگویم X شخص بدی است، اما…» یک لفظ طفرهآمیز است زیرا به این معنی است که شخص X بدون صحبت دربارهی بدیهایش، شخص بدی است.
چطور گول پروپاگاندا را نخوریم!
یکی از مؤثرترین راهها برای اینکه گولِ پروپاگاندا را نخوریم این است که اطلاعات کافی در مورد تکنیکهای آن داشته باشیم. با آگاهی داشتن از راههای تحریف اطلاعات، میتوانیم بسیار راحتتر متوجهٔ دستکاریهای اطلاعاتی بشویم و بهجای پیروی از آنها، از ذهن خودمان استفاده کنیم و آگاهانه تصمیم بگیریم.
همچنین ارزیابی انتقادی اطلاعاتی که دریافت میکنیم بسیار مهم است. قبل از هر تصمیمی و قبل از اطمینان به هر حرف یا تبلیغی، به دنبال منابع متعدد برای تأیید حقایق باشید و کورکورانه به درخواستهای احساسی یا اطلاعات ارائه شده اعتماد نکنید. درعوض ابتکار عمل را به دست بگیرید و قبل از آنکه دست به هر اقدام یا عملی بزنید، بسنجید که آیا اطلاعات ارائه شده درست بوده است یا خیر.
یکی از جذابترین کتابها در زمینهٔ تحریف اطلاعات و دستکاری آن، کتاب پیگیر اخبار نباشید از رولف دوبلی است که خواندن آن را به شما توصیه میکنیم.
پیگیر اخبار نباشید | رولف دوبلی | عادل فردوسیپور | نشر چشمه
ظاهراً این را نمیدانستیم اما جریان سردرگم و آشفتهٔ خبری سیل عظیم پوپولیستی به راه میاندازد که حاصلی جز ویرانی دستاوردهای ارزشمند انسانی ندارد. این روزها بسیاری از تولیدکنندگان خبر، دروغ را بهجای حقیقت به خورد مردم میدهند. اخبار آرامش ذهنی شما را ویران میکند. نهفقط به خاطر تشویق و تلاطمی که اخبار تزریق میکنند، بلکه بابت احساسات منفی همیشگی که دائم برمیانگیزند. ترس، رنجش، حسادت، خشم و دلسوزی بهحال خود احساساتی هستند که این روزها غالباً با خواندن اخبار در ما تحریک میشوند. اخبار و دیدگاهها دربارهٔ اخبار، بدترین وجوه شخصیت انسانها را بیرون میکشد. پیگیر اخبار نباشید کتابی از رولف دوبلی نویسنده و کارآفرین سوئیسی است که اولین بار در سال 2020 منتشر شد. سال 2013 رولف دوبلی در اتاقی مملو از روزنامهنگاران و خبرنگاران ایستاد و اعلام کرد که اخبار را دنبال نمیکند. این حرف او همهٔ افراد حاضر در اتاق را شوکه کرد. او کمی بعد، سرانجام فلسفهٔ خود را در کتاب پیگیر اخبار نباشید به طور کامل بیان کرد و نشان میدهد خودش چطور به موعظهاش عمل کرده و یک دهه است که هیچ اخباری نخوانده است.
1,650,000
کتابهایی برای مبارزه با پروپاگاندا
مطالعه یک ابزار قدرتمند برای مبارزه با پروپاگاندا یا تبلیغات تحریفشده و نادرست است. کتابهایی هستند که درک ما را عمیقتر میکنند و به ما کمک میکنند بتوانیم اطلاعات درست را از نادرست تشخیص بدهیم. کتابها به شما تاکتیکهای تبلیغاتی و تأثیرات اجتماعی آنها را نشان میدهند. با کمک کتابها میتوانید توانایی زیر سؤال بردن روایتها را پیدا کنید و سوگیریهای مختلف را تشخیص دهید و بنابراین مطمئن شوید که به راحتی تحتتأثیر دستکاری یا اطلاعات نادرست قرار نخواهید گرفت. در ادامه چند کتاب خواندنی در رابطه با همین مسئله به شما معرفی میکنیم.
جهل هیجانی | دین برنت | معصومه ملکیان | نشر سایلاو
چه چیزی باعث بسیاری از اکتشافات علمی میشود؟ چگونه جهان مدرن ما درگیر اطلاعات نادرست و «اخبار کذب» میشود؟ چرا برایمان دست کشیدن از شوم گردی دشوار است؟ چگونه آهنگهای غمگین ما را شادتر میکنند؟ چرا وقتی گرسنهایم نمیتوانیم درست فکر کنیم؟ چرا کابوس میبینیم؟ چرا فراموش کردن خاطرات شرمآور غیرممکن است؟ اگر میشد از هیجاناتمان کاسته میشد و به عقلانیتمان افزوده میشد، آیا در این صورت، در زندگی کمتر زخم میخوردیم. آیا هیجانات نوعی ضمیمه شناختی هستند که بدون آنها بهتر زندگی میکنیم؟ آیا هیجانات در خدمت هدفی بزرگتر هستند؟ میدانیم که هیجانات بخش زیادی از منابع ارزشمند مغزمان را به خود اختصاص دادهاند، بنابراین باید برای دلیلی تکامل یافته باشند. آن دلیل چیست؟ هیجانات چگونه در مغز شکل میگیرند؟ آیا آنها درون مغز نهادینهشدهاند و جزئی از سیمپیچی مغز به شمار میآیند؟ درست مثل نوزادی که بلافاصله بعد تولد میگرید؟ یا آنها در طی زمان و براثر تعاملات اجتماعی ما آموخته میشوند؟ دین برنت در این مطالعه میانرشتهای عمیق، جهل هیجانی ما را زیر ذرهبین علم بررسی کرده است. او در این کتاب ما را به سفری شگفتانگیز از منشأ حیات تا پایان جهان میبرد و ما را با هیجاناتی که نمیشناسیمشان آشنا میکند.
3,950,000
توهمات جمعی | تاد رز | سوگل قشقایی | نشر میلکان
میل به انطباق یکی از نیرومندترین تمایلات در یک جامعه است. تاد رز نویسندهٔ تحسینشدهٔ والاستریت ژورنال، معتقد است که ما انسانها به طور مداوم برخلاف منافع خود عمل میکنیم، زیرا مغزمان باورهای دیگران را اشتباه درک میکند. مجموعهای پیچیده از توهماتِ ناشی از تعصبِ انطباق، نحوه نگرش ما به جهان اطراف را تحریف میکنند. از کمبود دستمال توالت در زمان همهگیری کرونا گرفته تا کلیههایی که به جای پیوند دور انداخته میشوند یا تفکیک نژادی و حضور زنان در سیاست. ما به طور معمول از دیگران کپیبرداری میکنیم، در مورد آنچه باور داریم دروغ میگوییم. به قبایل و گروههای خود میچسبیم و سعی میکنیم دیگران را ساکت کنیم. ما به قدری عمیق اجتماعی هستیم که وقتی با گروه ناسازگار باشیم و به عزت نفسمان آسیب دائمی وارد کنیم، از رفاه ما میکاهد و هرگز پتانسیل کامل خود را درک نمیکنیم. به همین دلیل است که ما اغلب دنبال تلههای آشنای پول، شهرت و موفقیت میرویم که باعث میشود حتی وقتی به آنها دست مییابیم احساس پوچی کنیم. به همین دلیل است که کورکورانه از دیدگاهی که لزوماً به آن اعتقاد نداریم حمایت خواهیم کرد تا با گروه ترکیب شویم. ما خودمان را در زندانهایی به دام میاندازیم که خودمان ساختهایم که ما را از زندگی شاد و رضایتبخشی که تصور میکنیم باز میدارد.
2,590,000
غلط باوری | دن آریلی | جمیل آریایی | نشر مازیار
دانشمند برجستهٔ علوم اجتماعی دن آریلی در کتاب غلط باوری استدلال میکند که برای درک جذابیت غیرمنطقی اطلاعات نادرست، ابتداء باید رفتار «غلطباوری» را درک کنیم، مسیری روانشناختی و اجتماعی که باعث میشود مردم به حقایق پذیرفتهشده بیاعتماد شوند، به حقایق جایگزین توجه کنند و حتی نظریههای توطئهای را بپذیرند. اطلاعات نادرست برای همهی ما، خواه راست باشیم خواه چپ، جذابیت دارد و تنها با درک ریشههای روانشناختی آن میتوانیم اثرات آن را کاهش دهیم. کتاب غلطباوری که بر اساس سالها مطالعه و تجربهی شخصی آریلی دربارهی اطلاعات نادرست نوشته شده است، تحلیلی جامع و روشنگرانه از محرکهای روانشناختی آن است که باعث میشود افراد به اعتقادات غیرمنطقی محض روی آورند. آریلی با استفاده از نتایج آخرین پژوهشها، عناصر کلیدی عاطفی، شناختی، شخصیتی، و اجتماعی را شناسایی میکند که مردم را به سمت اطلاعات نادرست و بیاعتمادی میکشاند، و نشان میدهد که چگونه در شرایط مناسب، هر کسی میتواند به نوعی غلطباور تبدیل شود.
2,300,000
با دسترسی به پلتفرماهای دیجیتال و رسانههای اجتماعی پروپاگاندا در عصر مدرن شکل تازهای به خود گرفته است و اغلب با احساس ناکافی دادن تأثیر منفی عمیقی بر افراد و جوامع میگذارد. امروزه افراد در رسانههای اجتماعی با بهرهبرداری از احساساتی مانند ترس، خشم یا تعصب و اخبار دروغ، حقیقت و واقعیت را تحریف میکنند و به تفرقه و خصومت بین افراد دامن میزنند. در تبلیغات مُدرن اغلب اطلاعات نادرست یا روایتهای گزینشی را برای دستکاری افکار عمومی، تأثیرگذاری بر تصمیمات سیاسی یا تبلیغات به کار میبرند. ماهیت فراگیر آن میتواند اعتماد به نهادها را تضعیف کند، جوامع را قطبی کند و حتی تفکر انتقادی را از بین ببرد چون افراد در اتاقکهای پژواک گرفتار میشوند و بدین طریق تعصباتشان تقویت میشود. سرعت و مقیاس انتشار اطلاعات نادرست یا گمراهکننده در دنیای بههم پیوستهٔ امروزی، تأثیرات پروپاگاندا را عمیقتر و طولانیتر ميکند.
باید با این پدیده مبارزه کرد. برای مبارزه با تأثیر منفی پروپاگاندا، پرورش سواد رسانهای و مهارتهای تفکر انتقادی ضروری است. تشویق افراد به زیر سؤالبُردن منابع، تأیید اطلاعات و جستوجوی دیدگاههای مختلف میتواند به ایجاد انعطافپذیری در برابر دستکاری اطلاعاتی یا پروپاگاندا کمک کند. ترویج گفتوگوی باز و سازنده در جامعه، که در آن نظرات متفاوت میتوانند با احترام همزیستی داشته باشند، میتواند روند پروپاگاندا را کاهش دهد. جوامع میتوانند با تجهیز مردم به ابزار تشخیص و مقاومت در برابر دستکاری، آسیبهای ناشی از آن را کاهش دهند.