فئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی، یکی از نویسندگان برجسته در جهان ادبیات است و در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ در مسکوی روسیه به دنیا آمد. زندگی او در زمانهای پرفراز و نشیب تاریخ، با ناآرامیهای سیاسی و تحولات اجتماعی گذشت. این ناملایمتهای زندگی و همچنین مبارزات ایدئولوژیک داستایوفسکی با وفاداریاش به ادبیات گره خورد و در نهایت منجر به خلق آثاری تأثیرگذار شد که همچنان عمیقاً با مضامین اخلاقی، ارادهی آزاد و شرایط انسانی طنینانداز میشوند.
فردریش نیچه دربارهٔ داستایوفسکی چنین گفت: «او تنها روانشناسی است که توانستم چیزهای زیادی از او یاد بگیرم.» داستایوفسکی اساساً اگزیستانسیالیسم را با نوشتن رمان «یاددداشتهای زیرزمینی» به راه انداخت و تأثیر زیادی بر نویسندگانی مانند کامو، کافکا و سارتر گذاشت. آیا میدانستید مارتین اسکورسیزی فیلم «راننده تاکسی» را براساس کتاب یادداشتهای زیرزمینی ساخت؟ یا ماریو پوزو کتاب پدرخوانده را با الهام از کتاب «برادران کارامازوف» نوشت؟
در ادامه با ما همراه باشید تا از زندگی داستایوفسکی بیشتر بدانیم و با بهترین آثار او آشنا شویم.
از داستایوفسکی بیشتر بدانیم
داستایوفسکی در خانوادهای متواضع چشم به جهان گشود. پدرش میخائیل داستایوفسکی، پزشک نظامی و مادرش ماریا نچایوا، خانهدار بود. زمانی که فئودور ۱۵ ساله بود مادرش را از دست داد و مرگ زود هنگام مادرش عمیقاً بر فئودور جوان تأثیر گذاشت. این ترژدی با مرگ پدرش در اثر یک حادثهٔ ناگوار تشدید شد. مرگ والدینش اثر عمیقی بر روان داستایوفسکی گذاشت و حس عمیقی که از فقدان و کاوش در مضامین وجودی در نوشتههای او نفوذ کرده، زادهٔ همین تجربیات است.
داستایوفسکی در دانشکدهٔ مهندسی نظامی در سنپترزبورگ به تحصیل پرداخت و در سال ۱۸۴۳ فارغالتحصیل شد و مدت کوتاهی نیز در همین زمینه به فعالیت پرداخت. بااینحال، استعدادش در ادبیات نهفته بود. اولین رمان او با عنوان «بیچارگان» که در سال ۱۸۴۶ منتشر شد بسیار مورد تحسین قرار گرفت. او در این رمان با سبک روایی تندوتیز و مشاهدات زیرکانهاش خوانندگان را با وضعیت بدِ طبقهٔ تهیدست روسیه آشنا کرد. با تمام این اوصاف، این موفقیت اولیه به یک رابطهٔ طوفانی با نهاد ادبی روسیه دامن زد و داستایوفسکی وارد دورهای پرتلاطم شد که نگرش هنری و فلسفی او را شکل داد.
فعالیتهای سیاسی
در سال ۱۸۴۹ داستایوفسکی به عنوان عضوی از حلقهٔ پتراشفسکی ـ گروهی از روشنفکران که دربارهٔ ایدههای رادیکال جامعه و حکومت بحث میکردند ـ درگیر اختلافات سیاسی شد. مقامات روسیه او را دستگیر کردند و محکوم به اعدام شد. با اینحال در آخرین لحظه و درست پای چوخهٔ اعدام، مجازاتش کاهش یافت و درعوض به مدت چهارسال به سیبری تبعید شد. این تجربهٔ دلخراش عمیقاً او را تغییر داد. درحالیکه در زندان بود با تاریکترین زوایای وجود انسان، رنج و رستگاری روبهرو شد. غمواندوه حبس همراه با ناملایماتی که در سیبری شاهد آن بود، اثری محونشدنی بر روان او گذاشت.
فعالیتهای ادبی
داستایوفسکی پس از بازگشت به سنپترزبورگ بهسراغ بازپسگیری صدای ادبی خود رفت و چند اثر به یادماندنی خود یعنی «جنایت و مکافات»، «ابله» و «برادران کارامازوف» را در همین دوران خلق کرد. همین آثار او را تبدیل به شخصیت مرکزی ادبیات روسیه کرد.
جنایت و مکافات شاید مشهورترین روایت او باشد؛ داستان راسکولنیکف، دانشجویی که پس از ارتکاب قتل با ابهام اخلاقی دستوپنجه نرم میکند. او سعی کرد در این رمان با کاوش پیچیدهٔ روانشناختی، خواننده را با گناه و کفاره آشنا کند و مبارزهٔ بین عقلانیت و ایمان را به تصویر کشید.
چرا داستایوفسکی بخوانیم؟
خواندن آثار داستایوفسکی به چند دلیل میتواند تبدیل به تجربهای عمیقاً غنی و قابلتأمل برای شما شود. اول اینکه داستایوفسکی در کاوش و توصیف روان انسان استاد است. شخصیتهای او درگیر دوراهیهای اخلاقی و مشکلات درونی هستند و او توانسته تاریکی درونی و کشمکشهای روان انسان را در آثارش به زیبایی به تصویر بکشد و بنابراین خواننده خیلی راحت میتواند با آثارش ارتباط برقرار کند.
به این نکته دقت کنید که انتخابهای اخلاقی یک موضوع معمولی نیست ـ نشان دادن پیچیدگیهای ذهن انسان و چگونگی رسیدن افراد به این تصمیمها، شکست آنها در انتخاب و پیامدهای اعمالشان از دید شخصیتهای دیگر، کار هر نویسندهای نیست. بینشهای پیچیدهٔ ذهن شخصیتهای داستایوفسکی چیزی است که آثارش را برای زمان خود و صادقانه بگوییم، برای هر زمانی منحصربهفرد کرده است.
بهترین کتابهای داستایوفسکی
داستایوفسکی در رمانهایش اغلب به مضامین فلسفی (از جمله فلسفه وجودی) میپردازد. او موضوعات پیچیدهای مانند هدف و معنای زندگی، جستوجوی معنا، ماهیت اراده آزاد، وجود خدا، دین، ماهیت شر، رنج و اخلاق را مورد بررسی قرار میدهد و خوانندگان را وامیدارد تا به اعتقادات و فلسفههای مختلف بیاندیشند.
داستایوفسکی در آثارش به انتقاد از مسائل اجتماعی و سیاسی زمان خود از جمله فقر، ایدئولوژیهای رادیکال، خطرات تفکر گروهی و مبارزه طبقاتی پرداخته است. او آشکارا مخالف نظام رعیتی بود اما نظامهای برابرخواه و آرمانشهرها را نیز تأیید نمیکرد و در بخشی از آثارش ظاهراً ظهور کمونیسم را پیشبینی کرده بود.
او شخصیتهای پیچیده و ظریفی خلق کرده است. شخصیتهای داستایوفسکی مطلقاً خوب یا مطلقاً بد نیستند. آنها احساسات واقعی خود را بروز میدهند، چند بُعدی و گاهی عمیقاً انسانی عمل میکنند. داستایوفسکی برخی از بهترین آثار ادبیات کلاسیک را خلق کرد بنابراین هر کسی که به تاریخ و ادبیات علاقهمند است باید آثار داستایوفسکی را بخواند.
در ادامه شما را با چند اثر ماندگار و غنی داستایوفسکی آشنا میکنیم.
کتاب برادران کارامازوف؛ 1880
برادران کارامازوف یک داستان جنایی دربارهٔ کاوش ایمان، ارادهٔ آزاد، شک و مسئولیت اخلاقی است. داستان این کتاب دربارهٔ سه برادر و قتل مرموز پدرشان و پویایی پیچیدهٔ خانوادهٔ آنهاست. هر کدام از این برادرها شخصیتها و اخلاق متفاوتی دارند ـ دیمیتری پرشور و شر است؛ ایوان روشنفکر و منطقی و کوچکترین برادر آلیشا بسیار دلسوز و دیندار است. داستایوفسکی با کاوش کنشها، فرآیندهای فکری و تعاملات این شخصیتها به بررسی روح و اخلاق انسانها پرداخته است.
داستان ساختار روایی پیچیدهای دارد و شما داستان را از دید شخصیتهای مختلف کتاب میخوانید. فروید برادران کارامازوف را «باشکوهترین رمانی نامید که تابهحال خوانده بود». انیشتین این رمان را «برترین رمان روانشناختی و فلسفی و شگفتانگیزترین کتابی نامید که تابهحال خوانده است.» برادران کارامازوف آخرین رمان بزرگ داستایوفسکی است و عمیقترین و پیچیدهترین اثر او نیز محسوب میشود.
8,500,000
کتاب ابله، ۱۸۶۹- ۱۸۶۸
کتابی حدوداً ۶۰۰ صفحهای، اثر مورد علاقهٔ خودِ داستایوفسکی، ابله است. این کتاب دربارهٔ مهربانی و بیگناهی در دنیای پُر از بدبینی و زوال اخلاقی است. ابله داستان شاهزاده میشکین است؛ مردی سادهلوح که البته دیگران او را «احمق» میدانند که پس از سالها دوری از کشور برای درمان صرع، دوباره به روسیه بازمیگردد. خلوص اخلاقی او در تضاد کامل با جامعه فاسد سنپترزبورگ است.
میشکین انگار نسخهای دیگر از «دن کیشوت» است که درگیر زندگی دو زن میشود. داستان شما را از طریق مجموعهای از رویدادهای پیچیده، عاطفی و غمانگیز جلو میبرد و نویسنده در آن به مضامینی همچون عشق، ارزشهای فردی در مقابل هنجارهای اجتماعی، آرمانگرایی در مقابل عملگرایی، بیخدایی در برابر مذهب و آسیبدیدگی و گناه پرداخته است. ابله شاید شخصیترین اثر داستایوفسکی و کاوش شگفتانگیزی در موضوغ خِیر در مقابل شر باشد.
9,500,000
کتاب شیاطین (جنزدگان)، 1872
شیاطین که با نام «تسخیرشدگان» نیز در ایران منتشر شده؛ با بیش از ۷۵۰ صفحه شاید دستکم گرفتهشدهترین و سیاسیترین رمان داستایوفسکی باشد. در روند معمولی رمان داستایوفسکی بر داستان یک قتل تمرکز کرده است و مضامین رادیکالیسم (به ویژه در میان طبقهٔ تحصیلکرده)، تروریسم و افراطگرایی را در خلال داستان بررسی کرده است و در همین کتاب ورود کمونیسم و پیامدهای مخرب احتمالی آن را پیشبینی میکند؛ اما همچنین سرمایهداری، بهویژه نابرابری اجتماعی را نقد کرده است.
شیاطین را میتوان به چشم یک هشدار دید که متأسفانه مردم روسیه به آن توجهی نکردند. شیاطین رمانی بسیار پیچیده و تأمل برانگیز و کاوشی استادانه در تاریکیای است که میتواند روح انسان را ببلعد.
یادداشتهای زیرزمینی، 1864
رمانی کوتاه و حدوداً ۱۲۰ صفحهای که یکی از قدرتمندترین رمانهای داستایوفسکی است. داستایوفسکی در این قطعه از طریق شخصیت ناشناسش که اغلب به عنوان «مرد زیرزمینی» از او یاد میکند، به کاوش ذهن انسان با تناقضات میپردازد. یادداشتهای زیرزمینی نقدی قدرتمند از عقلگرایی است الهامبخش کافکا، کامو، سارتر و بسیاری دیگر بوده است. این کتاب تأثیری قوی بر جا میگذارد و کاوشی روانشناختی درباره معضلات وجودی انسان است و خواننده را از نظر فلسفی درگیر میکند.
روایت این کتاب به دو بخش تقسیم شده است: در قسمت اول مرد زیرزمینی خود را یک کارمند بازنشستهٔ دولتی ساکن سنپترزبورگ معرفی میکند. او بسیار بدبین و ناامید و از خودش هم متنفر است. او در مورد زندگی خود تأمل میکند و دربارهٔ موضوعاتی مانند ارادهٔ آزاد، هنجارهای اجتماعی و تضادهای طبیعت انسان بحث میکند. او خود را فردی متعارض میبیند که هم توسط جامعه طرد شده و هم به سمت آن کشیده میشود و احساس بیگانگی و تلخی شدیدی را ابراز میکند. داستایوفسکی در طول این رمان به موضوعاتی مانند رنج، انزوا و پیچیدگیهای روان انسان پرداخته است و پیشدرآمدی بر ادبیات وجودی تلقی میشود.
1,900,000
کتاب شبهای روشن، ۱۸۴۸
داستان شبهای روشن در سن پترزبورگ و در طول شبهای روشن رخ میدهد ـ پدیدهای در مناطق شمالی که در آن شب به دلیل گرگومیش طولانی تابستان روشن است. داستان کتاب دربارهٔ یک رؤیاپرداز، مردی تنها و درونگرا است که در خیابانهای سن پترزبورگ سرگردان میچرخد. یک شب او با ناستنکا آشنا میشود، زنی جوان که منتظر معشوقش است.
آن دو با هم به گفتوگوی عمیق میپردازند و به تدریج یک ارتباط عاطفی عمیقی بینشان شکل میگیرد. ناستنکا داستان غمانگیز عشق و اشتیاق خود را برای راوی بازگو میکند و احساسات ناامیدانهٔ خود در انتظار بازگشت معشوق را برای او شرح میدهد. نقطهٔ اوج این رمان حول محور مضامینی همچون عشق نافرجام، رؤیاها در مقابل واقعیت و ماهیت زودگذر ارتباطات میچرخد. داستایوفسکی در این رمان سعی کرده است پیچیدگیهای احساسات انسانی، تنهایی فرد و تجربه تلخ و شیرین عشق را به نمایش بگذارد و درد دلتنگی را به تصویر بکشد.
750,000
کتاب جنایت و مکافات، ۱۸۶۶
داستان رودیون راسکولنیکوف، دانشجویی ساکن سن پترزبورگ که در فقر و ناامیدی غرق شده است. او نقشه میکشد تا یک گروبردار بسیار پیر که از نظرش نماد حرص و طمع است را به قتل برساند تا بتواند پولها واجناس قیمتیاش را بردارد و حتی معتقد است که با کُشتن این انسان طمعکار لطفی نیز به مردم کرده است و خود را بالاتر از قوانین اخلاقی رایج میبیند.
پس از ارتکاب قتل اما راسکولنیکوف دچار احساس گناه و پارانویا شده و در دوراهیهای اخلاقی گرفتار میشود. او در این کتاب با شخصیتهای مختلفی مواجه میشود که نمایانگر دیدگاههای مختلف فلسفی و اخلاقی هستند. در طول رمان درگیریهای درونی راسکولنیکوف او را به رویارویی با پیامدهای اعمالش سوق میدهد و نویسنده در طی داستان به مضامینی همچون رستگاری، رنج و جستوجوی معنا در دنیایی آشفته پرداخته است. داستایوفسکی در این رمان پرسشهای عمیق روانشناختی و اخلاقی را بررسی کرده است و آن را به تفسیری عمیق دربارهٔ جرم، مجازات و شرایط انسانی تبدیل کرده است.
6,900,000
برای آشنایی با ژانرهای کتابها این مقاله را بخوانید.
داستایوفسکی با آثارش در موضوعات عمیق روانشناسی، اخلاق، ایمان و ماهیت هستی میکاود و بینشهایی را در مورد وضعیت انسان در اختیارتان قرار میدهد. او در داستان جنایت و مکافات دوگانگی طبیعت انسان را به شما نشان میدهد و در برادران کارامازوف تلاش برای ایمان و حقیقت را برجسته میکند و تمایل ذاتی ما به درک جایگاه خود در جهان را به رُخ میکشد.
او در رمانهایش اغلب ساختارهای اجتماعی، تأثیر فقر، جنایت و مبارزات طبقاتی را نقد میکند و نشان میدهد که چگونه مسائل اجتماعی بر اخلاق فردی تأثیر میگذارد و مسئولیت جمعی ما در قبال یکدیگر را گوشزد میکند. شخصیتهای داستایوفسکی اغلب تنهایی و بیگانگی عمیقی را تجربه میکنند که آینهای از تجربهٔ انسانی و انزوا در جامعهٔ مدرن است.
آثار داستایوفسکی ما را به چالش میکشد تا با ترسها، آرزوها و پیچیدگیهای تجربههای انسانی خودمان روبهرو شویم و تأثیر عاطفی قوی و ماندگاری بر جای میگذارند.
تابهحال کدام یک از آثار داستایوفسکی را خواندهاید؟ نظرتان دربارهٔ آثار این نویسندهٔ بزرگ چیست؟