چشمان خود را ببندید و تصور کنید نوشیدنی موردعلاقهتان را مینوشید، شمع موردِ علاقهتان را میبویید، جلوی آتش و در میان پتویی نرم نشستهاید و بوی شیرینیهای تازهپخته شده به مشامتان میرسد. حالا چشمانتان را باز کنید، چه احساسی داشتید؟ بسیاری برای چنین وضعیتی کلمهٔ راحتی و بیخیالی و فارغ از دغدغههای دنیا به ذهنشان میرسد و این وضعیتی است که بسیاری از ما در زمانهای چالشبرانگیز به دنبال آن هستیم. پیدا کردن یک مکان راحت که به ما این امکان را بدهد از مسائل استرسزای اطرافمان دور شویم و لحظاتی آرامش را تجربه کنیم.
کیم سو هیون نویسندهٔ کرهای نیز همین احساس را داشت، روزی متوجه شد که رابطهٔ بینقصی که میخواهد، برای شریک زندگیاش بینقص نیست و نوشتن را از همانجا آغاز کرد. او تاکنون دو کتابِ جذاب برای خوانندگان نوشته است تا به آنها نشان بدهد به منظور داشتن زندگیای راحت در این دنیای پیچیده، باید یاد بگیرند که چطور هم انعطافپذیر باشند و هم محکم. در ادامه با ما همراه شوید تا کتابِ جدید این نویسنده را به شما معرفی کنیم.
معرفی کتاب تصمیم گرفتم بیخیال باشم
کتاب تصمیم گرفتم بیخیال باشم به ما کمک میکند که از دغدغههای روزمره فاصله بگیریم و نفس راحتی بکشیم.
یکی از راههای رسیدن به آرامش و راحتی، ایجاد تعادل در زندگی و روابط است. کیم سو هیون در کتاب جدیدش با نام «تصمیم گرفتم بیخیال باشم»، به خوانندگان نشان میدهد چطور میتوانند به راحتی چیزهایی که چندان در زندگی مهم نیست نادیده بگیرند و با حقایق زندگی و روابط روبهرو شوند. این کتاب راهنمایی برای داشتن یک زندگی راحت در میان روابط پیچیده است و نویسنده توصیههایی بسیار مفید و تأثیرگذار به شما کرده است تا بتوانید در زندگی خود آرامش را تجربه کنید.
با کمک این کتاب یاد میگیرید چطور روابط خود را گسترش دهید و درعینحال از خودتان محافظت کنید. شعار کیم سو هیون در این کتاب چنین است: «به همه احترام بگذار. اما بیایید دیگر به کسی اجازه ندهیم که ما را اذیت کنند.»
کیم سو هیون معتقد است ما باید به جای درآوردن ادای خوشبختی، به دنبال غذایی باشیم که ساده است ولی به سلیقهٔ ما میخورد، مکانی کوچک که شاید برای ما آرامشبخش باشد، یک رابطهٔ ساده اما عمیقاً واقعی و لحظهای معمولی اما حقیقتاً شاد. او در این کتاب به شما نشان میدهد چطور میتوانید ارزش واقعی خود را بشناسید و اینکه ارزش هر کس براساس آنچه او با ارزش میپندارد، تعیین میشود.
2,400,000
از کتاب تصمیم گرفتم بیخیال باشم چه میآموزیم؟
کتاب تصمیم گرفتم بیخیال باشم مانند یک یادآوری است؛ در تکتک لحظات زندگی به شما یادآوری میکند و نشانتان میدهد چطور به دنبال خوشبختی باشید، کیم سو هیون در این کتاب به شما یاد میدهد که:
• لازم نیست باحال باشید (خود را همینطور که هستید بپذیرید)؛
• به ساز دیگران نرقصید؛
• شاید زندگی خارقالعادهای نداشته باشید، اما زندگیتان باارزش است؛
• اینکه نوعی تنهایی در زندگیتان وجود دارد که هیچ رابطهای نمیتواند آن را رفع کند؛
• باید شهامت ناامیدشدن را داشته باشید؛
• خودتان را بهخاطر تمام اتفاقات گذشتهتان، سرزنش نکنید؛
• خودتان را ابراز کنید تا ارزش واقعی دیگران را درک کنید؛
• زبانی را یاد بگیرید که میتواند از شما محافظت کند؛
• چطور دعوا با دیگران را تمام کنید؛
• چطور بذر یک رابطه را بکارید؛
• نسبت به خودتان مهربان باشید؛
• به هر قیمتی با عشق زندگی کنید؛
• و در نهایت اینکه چطور بیخیال زندگی کنید.
بخشیهایی از کتاب تصمیم گرفتم بیخیال باشم
«با اینکه نسبتاً برونگرا هستم، هنگام مواجهه با گروه جدیدی از افراد دچار خجالت میشوم. وقتی در اولین دیدار با افراد، با کمرویی برخورد میکنم، آنها گمان میکنند که من فردی ساکت و درونگرا هستم. این باعث میشود مضطرب شوم زیرا حس میکنم باید جوری که آنها از من انتظار دارند برخورد کنم. اما بعد از تلاشهای بیوقفه دیگر این چنین نیستم. راز موفقیتم برای افرادی که در مواجهه با غریبهها خجالتی میشوند این است: آگاهانه تظار کنید که مضطرب نیستید.
پیش از ملاقات با فردی جدید تمرین میکردم و لحظات خوشآمدگویی و دیدار او را در ذهن به تصویر میکشیدم. به خود قول میدادم که در آن لحظات، خود را رها کنم و مطمئن و با اعتماد به نفس رفتار کنم. این تمرینها به من کمک کرد بتوانم به تدریج خجالتی بودنم را کنار بگذارم و به طور طبیعی خودم را ابراز کنم.»
«چند سال پیش، وقتی مشغول خواندن یک بلاگ بودم، خودم را غرق در رویای زندگی کردن در کشور بالی دیدم که در دل طبیعت مشغول استراحت، مدیتیشن و نوشتن بودم. حتی تصورش برایم آرامشبخش و زیبا بود. بنابراین برای به تحقق رساندن این رویای قدیمی، یک سفر دو هفتهای به بالی را ترتیب دادم. همانطور که فکرش را میکردم بالی بینظیر و زیبا بود. اما بعد از یک هفته احساس کردم حوصلهام سر میرود.
شاید بیشتر به خاطر این بود که تواناییام در راندن و کنترل وسایل حملونقل محدود است. سیستم حمل و نقل عمومی در بالی چندان قابل اعتماد نبود و من هم بلد نبودم از اسکوتر استفاده کنم. بنابراین مجبور بودم زیاد از محدوده محل اقامتم دور نشوم. گاهی هنگامی که در کافه استارباکس نشسته و مشغول نوشتن بودم، گیج میشدم که آیا واقعاً در بالی هستم یا کافه استارباکسی که حوالی محل زندگی خودم بود؟ همچنین حس رومانتیکِ تنهابودن در نهایت رقتانگیز شد.»
حسِ زیبای بیخیالی را دریاب!
برای خیلیها رسیدن به آرامش و بیخیالی تبدیل به یک چالش شده است؛ و نمیتوانند بهراحتی از دست استرس، اضطراب و عدم قطعیت خلاص شوند و کمی به آرامش برسند. بسیاری از افراد هستند که میتوانند لحظات شاد و آرامشبخشی را برای خود رقم بزنند اما بسیاری از مردم حتی زمانی که قصد کنند هم نمیتوانند به آرامش و راحتی برسند و دچار مشکل میشوند.
نکته این است که حتی در مواقعی که شدیداً دچار استرس شدهاید، میتوانید عمداً به آرامش برسید و روز خوبی داشته باشید و برای مدتی از دست دغدغههای زندگیِ روزمره خلاص شوید.
چرا احساس خوشبختی نمیکنیم؟
چقدر درگیر فضای مجازی و دنیای آن شدهاید؟ بهنظرتان تاکنون چقدر از وقت و احساسات خود را بابت نمایش خوشبختی خود هدر دادهاید؟ چه میشود اگر بهقدر کافی زیبا نباشید؟ اگر به قدر کافی خاص نباشید؟ آیا دیگر نمیتوانید با رضایت کامل به زندگی خود ادامهدهید؟ چیزی که بیشتر از نشاندادن ظاهر خوشبختی خود به دیگران اهمیت دارد، این است که بدانیم واقعاً از چه چیزی لذت میبریم و چه چیزی برایمان خوب است.
عکسهای بهظاهر جذاب شما، نمیتوانند خوشبختی شما را تصدیق کنند. البته هیچ ایرادی ندارد که بخواهید لحظات معمول زندگی خود را ثبت کنیم و به اشتراک بگذاریم. اما اگر آن تصاویر واقعیت پشت لنز دوربین را نشان ندهند، و حقایق فیلتر نشده بخواهد شما را آزار دهد، آیا واقعاًمایهٔ بدبختی نیستند؟ اما چطور میتوان از دست احساس ناکافی بودن در این دنیای عجیب خلاص شد؟ کافیست که کتاب جدیدِ کیم سو هیون را بخوانید. کتابی که به شما میآموزد کلید برقراری رابطه با دیگران این است که ابتدا یک رابطهٔ عاشقانه با خودتان ایجاد کنید.
دربارهٔ کیم سو هیون نویسندهٔ کتاب تصمیم گرفتم بیخیال باشم
کیم سو هیون نویسنده و تصویرگر اهل کره جنوبی است که دو کتابِ خودیاری پرفروش از او منتشر شده است. تاکنون بیش از دو میلیون نسخه از کتابهایش در سراسر جهان به فروش رفته است و در دست کتابخوانهای زیادی از جمله جونگ کوک، خوانندهٔ گروه موسیقی کی-پاپ بیتیاِس دیده شده است.
کتاب تصمیم گرفتم بیخیال باشم را بخوانید تا بتوانید بین خودتان و رابطههایتان تعادل ایجاد کنید، مرز بین صمیمیت و رضایت را تعیین کنید، یاد بگیرید چطور تنهایی از زندگی لذت ببرید و بدون اینکه در برابر چیزی تسلیم شوید انعطافپذیر و بخشنده باشید.