ریشۀ ادبیات روس به قرون وسطی برمیگردد، زمانی که حماسهها و وقایعنگاری به زبان اسلاوی شرقی ثبت میشدند. بیشک اثرگذارترین دورۀ ادبیات روسیه قرنهای نوزدهم و بیستم بوده است. ادبیات نوین روسی از زمان الکساندر پوشکین، شاعر و نویسندۀ روسی آغاز شد. پوشکین با رد کردن واژگان و دستورهای باستانی و جایگزین کردنشان، انقلابی در ادبیات روسی ایجاد کرد. قرن نوزدهم را عصر طلایی ادبیات روسیه میدانند. روسیه در این سده شاهد ظهور نیکلای گوگول، ایوان تورگنیف، فئودور داستایفکی، لئو تولستوی و آنتون چخوف بود. در قرن بیستم آنا آخماتوا با تاسیس یک مکتب شعری اثرگذار شد و در عصر معاصر لیودمیلا اولیتسکایا بهعنوان یکی از نویسندگان بزرگ روس خوانندگان بسیار دارد.
در ادامه به معرفی بهترین رمانهای روسی میپردازیم.
جنایت و مکافات، فئودور داستایوفسکی، 1866
توجه به حالات روحی و درونی شخصیتهای داستان از ویژگیهای بارز سبک داستایفسکی است.
این رمان دربارۀ جوانی به اسم راسکولنیکوف است که در نتیجۀ حس بیگانگی و غرور از جامعه جدا شده است و از دیگران برای برآوردن نیازهایش استفاده میکند. او مرتکب یک قتل و درگیر پیامدهای آن میشود و کارش به جنون میکشد. امکان ندارد به کتاب خواندن علاقهمند باشید و نام داستایوفسکی را نشنیده باشید. جنایت و مکافات رمان مشهور نویسندۀ پرآوازۀ روسی فئودور داستایوفسکی است که در سال 1866 منتشر شد و جزو مهمترین آثار تاریخ ادبیات جهان بهحساب میآید. در این رمان داستایوفسکی با نثری بسیار استادانه و گیرا زندگی فقیرانۀ مردم روس را به تصویر کشیده است.
شخصیت اصلی داستان، راسکولنیکوف، دانشجویی بیپول و فقیر است و به دلایلی که برای خودش مشخص نیست دست به قتل پیرزنی رباخوار و خواهر او میزند. او پولها و داراییهای زن رباخوار را بهسرقت میبرد اما در کمال شگفتی میبیند که از خرج کردن آن ناتوان است. در ادامۀ داستان مرد جوان گرفتار عذاب وجدان و پیامدهای ارتکاب قتل میشود.
حس بیگانگی از جامعه یکی از مضامین اصلی کتاب جنایت و مکافات است. در ابتدا حس غرور، راسکولنیکوف را از جامعه جدا میکند. او خودش را برتر از دیگران میداند و نمیتواند با کسی ارتباط برقرار کند. شخصیت اصلی این رمان در چارچوب فلسفۀ شخصیاش، افراد دیگر را ابزار میبیند و از آنها برای رسیدن به اهداف خودش استفاده میکند. او بارها و بارها کسانی را که سعی دارند به او کمک کنند از خود میراند و در نهایت متحمل عواقب آن میشود و این بیگانگی برایش غیرقابل تحمل میشود. در نهایت این عشق است که غرور شخصیت اصلی داستان داستایوفسکی را درهم میشکند.
6,500,000
بخش سرطان، الکساندر سولژنیتسین، 1966
بخش سرطان رمانی دربارۀ شوروی و خفقان سیاسی دورۀ استالین است. نویسنده در این کتاب به بررسی مسئولیت اخلاقی کسانی میپردازد که در پاکسازی بزرگ سالهای 1936 تا 1938 و در جریان قتل میلیونها نفر و تبعیدشان به اردوگاههای کار اجباری نقش داشتند.
کتاب بخش سرطان را الکساندر سولژنیتسین نویسندۀ روسی برندۀ جایزۀ نوبل نوشته است. این رمان در سال 1966 تکمیل شد و در همان سال در روسیه منتشر شد ولی سال بعد انتشارش ممنوع شد. در سال 1968 چندین ناشر اروپایی ابتدا کتاب را به زبان روسی منتشر کردند و بعد کتاب در بریتانیا به زبان انگلیسی ترجمه شد و نسخۀ انگلیسی آن در ایالات متحده منتشر شد. نویسنده در این کتاب به بررسی مسئولیت اخلاقی کسانی میپردازد که در پاکسازی بزرگ استالین بین سالهای 1936 تا 1938 و در جریان قتل میلیونها نفر و فرستاده شدنشان به اردوگاهها یا تبعیدشان نقش داشتند.
بخش سرطان رمانی نیمه اتوبیوگرافیک در مورد بخش سرطان و گروه کوچکی از بیماران بخش ۱۳ در ازبکستان شوروی است و یک سال پس از مرگ جوزف استالین رخ میدهد. طیفی از شخصیتها، از جمله کسانی که از تفکر و شیوۀ حکومتی استالینیسم سود میبردند به تصویر کشیده شدهاند مثلاً یکی از بیماران نگران است مردی که به زندانش انداخته به دنبال انتقام باشد. مانند بسیاری از آثار سولژنیتسین، مقیاس زمانی رمان کوتاه است و در چند هفتۀ بهار سال 1955 میگذرد. پاکسازی دادگستری و سقوط دبیرکل حزب کمونیست، گئورگی مالنکوف، همزمان با حوادث داستان اتفاق میافتد.
4,950,000
باغ آلبالو، آنتون چخوف، 1903
این نمایشنامه داستان اشراف زادگانی است که باغ آلبالو و ملک خانوادگیشان را در نتیجۀ بدهی از دست میدهند. چخوف بر تغییرات تاریخی جامعۀ روسیه در نتیجۀ لغو نظام ارباب – رعیتی و تلاشهای بیهودۀ اشرافیت برای حفظ جایگاه خود دست گذاشته است. این نمایشنامۀ محبوب بارها و بارها بر صحنههای تئاتر دنیا به اجرا درآمده است.
باغ آلبالو، نمایشنامۀ معروف آنتون چخوف، پزشک، داستاننویس، طنزنویس و نمایشنامهنویس برجستۀ روس است. چخوف در زندگی کوتاهش و با وجود بیماری بیش از 700 اثر ادبی خلق کرد. باغ آلبالو آخرین نمایشنامۀ چخوف بود و در سال 1904 منتشر شد. این نمایشنامه همان سال در تئاتر هنر مسکو به کارگردانی کنستانتین استانیسلاوسکی بر روی صحنه رفت.
چخوف این نمایشنامه را یک کمدی همراه با عنصر لودگی میدانست اما استانیسلاوسکی آن را یک تراژدی تلقی کرد و به صورت تراژدی روی پرده بُرد. از همان موقع کارگردانها با ماهیت دوگانۀ این نمایشنامه درگیرند. برای چخوف باغ آلبالو نمادی از جامعۀ روسیه بود. نمایشنامۀ باغ آلبالو حول محور زندگی زنی اشرافی به نام رانوسکی میچرخد که به ملک خانوادگیاش برمیگردد. این ملک یک زمین بزرگ و معروف به نام باغ آلبالو دارد. تنها سرمایۀ باقیماندۀ خانواده همین ملک است، و بانک نیز آن را در ازای بدهی مصادره و به حراج میگذارد. اما خانم رانوسکی تلاشی نمیکند تا باغش را حفظ کند و آن را به پسر یک رعیت میفروشد.
در واقع رانوسکی نماد طبقۀ اشرافی در حال فروپاشی جامعۀ قرن بیستم روسیه است. این نسل نیز هیچگونه واکنشی در برابر فروپاشی جامعه از خود نشان ندادند. چخوف در باغ آلبالو پوچی و تلاشهای بیهودۀ اشرافیت برای حفظ جایگاه و نیز تلاشهای بیهودۀ بورژوازی برای یافتن معنا در مادیگرایی و طبقۀ تازه به دوران رسیده را به تصویر کشیده است.
850,000
مرشد و مارگاریتا، میخاییل بولگاکف، 1967
رمانی که بولگاکف آن را بارها نوشت و دور انداخت. بعد از مرگش سه دهه توقیف بود و بعد با سانسور بسیار به چاپ رسید. نویسنده عناصر فراطبیعی را با طنز تاریک و فلسفه درهم آمیخته و ژانری پیچیده خلق کرده است تا فضای بسته و خفقانآور شوروی را بهتصویر بکشد. تقابل خیر و شر، گناه و معصومیت، شجاعت و بزدلی از مضامین داستان است.
میخاییل بولگاکف نویسنده، پزشک و نمایشنامهنویس مشهور روسی در اوایل قرن بیستم بود. مشهورترین اثرش مرشد و مارگاریتا است که بین سالهای 1928 تا 1940 در دوران رژیم استالین در اتحاد جماهیر شوروی نوشته شد. پس از مرگ نویسنده، دست نوشتۀ این کتاب در سال 1967 در پاریس بهصورت کتاب منتشر شد. نویسنده در کتاب مرشد و مارگاریتا عناصر فراطبیعی را با کمدی تاریک و فلسفۀ مسیحی ترکیب و ژانری پیچیده خلق کرد. بولگاکف در کتاب مرشد و مارگاریتا فضای بسته و خففانِ عصر شوروی را به تصویر کشیده و همچنین نمادها، نشانهها و عناصر متفاوت زیادی را به کار برده است.
بسیاری از منتقدان مرشد و مارگاریتا را یکی از بهترین رمانهای قرن بیستم و همچنین برجستهترین رمان طنز در ادبیات روس میدانند. داستان کتاب مرشد و مارگاریتا دو خط اصلی دارد. موضوع اصلی کتاب دربارۀ ورود شیطان و همراهانش به مسکو در زمان حکومت استالین است. داستان از پارکی شروع میشود که یک سردبیر و یک شاعر در مورد سرودن شعری در آنجا با هم بحث میکنند. میخاییل بولگاکف با خلق کتابی پیچیده و استفاده از مفاهیم عمیق فلسفی ذهن خواننده را به شدت درگیر میکند.
مادر، ماکسیم گورکی، 1906
مادر، رمان انقلابی ماکسیم گورکی است. ماکسیم گورکی نویسندۀ اهل روسیه و شوروی و در واقع بنیانگذار سبک ادبی واقعگرایی سوسیالیستی است. او پنج بار نامزد دریافت جایزۀ نوبل ادبیات شد.
داستان کتاب دربارۀ کارگران انقلابی کارخانهای در روسیه است. پس از شکست انقلاب اول روسیه، گورکی تلاش کرد تا روحیۀ جنبش کارگری را بالا ببرد. رمان مادر زندگی زنی را از طبقۀ کارگر بهتصویر کشیده که در یک کارخانۀ روسی بهسختی کار میکند و با فقر و گرسنگی میجنگد. از طرف دیگر باید بدرفتاریها و آزارهای مدام شوهرش را هم تحمل کند. پس از مرگ ناگهانی شوهر، وظیفۀ مراقبت از فرزند پسرشان بر دوش او میافتد.
این رمان اولین بار به زبان انگلیسی در سال 1906 و سپس به زبان روسی در سال 1907 منتشر شد. کتاب مادر به زبانهای مختلف دیگری نیز ترجمه شد و تعدادی فیلم با اقتباس از این کتاب ساخته شد. برتولت برشت نمایشنامهنویس آلمانی، نمایشنامۀ مادر را در سال 1932 بر اساس همین رمان نوشت.
3,250,000
یادداشتهای یک دیوانه، نیکلای گوگول، 1835
نیکولای گوگول نویسندۀ بزرگ روس و بنیانگذار سبک رئالیسم انتقادی در ادبیات روس بود. او را یکی از بزرگترین طنزپردازان جهان میدانند و گفتۀ مشهوری منسوب به داستایفسکی وجود دارد که چنین است: «ما همه از زیر شنل گوگول بیرون آمدهایم.» (شنل نام داستانی از گوگول است.)
یادداشتهای یک دیوانه مجموعه داستانهای کوتاه و طنز نیکولای گوگول است که در سال 1835 منتشر شد. در کنار داستانهای «شنل» و «دماغ»، یادداشتهای یک دیوانه یکی از بزرگترین داستانهای کوتاه گوگول محسوب میشود. در یادداشتهای یک دیوانه نیکلای گوگول داستان زندگی یک کارمند دولتی دونپایه در دوران نیکلاس اول را روایت میکند. قهرمان اصلی داستان پوپریشچین نام دارد و طی حوادثی به جنون میرسد.
یادداشتهای یک دیوانه تنها اثر گوگول است که بهصورت اول شخص نوشته شده و قالبی مانند دفترچه خاطرات دارد. در داستان دماغ، نویسنده به شرح زندگی مردی میپردازد که یک روز از خواب بیدار میشود و میبیند که دماغش روی صورتش نیست و به همه شک میکند و برای پیدا کردن دماغش دست به هر کاری میزند! این داستانها تلخ هستند اما لحن انتقادی گوگول با چاشنی طنز از بار تلخی داستان میکاهد. قلم گوگول تیز و منتقدانه است و ثروتمندان و افرادِ در قدرت را هدف قرار میدهد. داستانهای گوگول بسیار ساده هستند اما در دل این سادگی نکات باریک و عمیق زیادی پنهان شده است.
داستانهای این مجموعه: یادداشتهای یک دیوانه، بولوار نیفسکی، دماغ، شنل، کالسکه، ماجرای نزاع ایوان ایوانوویچ، مالکین قدیمی، ایوان فیودوروویج و خالهاش. این مجموعه را خشایار دیهیمی از انگلیسی به فارسی ترجمه کرده است.
2,200,000
بازار مکاره، نیکلای گوگول، سال انتشار به فارسی: 1403
امسال مجموعۀ کامل داستانهای گوگول (منهای تاراس بولبا و نفوس مرده) با ترجمۀ عباسعلی عزتی کتابخوانان را خوشحال کرد. این داستانها با نثری شیوا و روان از روسی به فارسی ترجمه شدهاند و اگر به خواندن تمام داستانهای گوگول علاقهمندید فرصت خوبی است که این داستانها را یکجا بخوانید.
5,800,000
مرگ ایوان ایلیچ، لئو تولستوی، 1886
لئو تولستوی بارها نامزد دریافت جایزۀ نوبل ادبیات و جایزۀ صلح نوبل شد اما هیچکدام را دریافت نکرد. تولستوی را یکی از بزرگترین و برجستهترین رماننویسان جهان میدانند و رمانهایش: «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا»، همیشه در میان بهترین آثار ادبی جهان جای داشتهاند.
مرگ ایوان ایلیچ که اولین بار در سال 1886 منتشر شد احتمالاً شناختهشدهترین اثر تولستوی پس از جنگ و صلح است. او این داستان را اندکی پس از تغییر دینش، در اواخر دهۀ 1870 نوشت. این کتاب یکی از منتقدانهترین آثار ادبی است که تاکنون نوشته شده و نویسنده در آن بیرحمانه به موضوع مرگ و طبیعت انسان پرداخته است.
مرگ ایوان ایلیچ داستان یک قاضی دادگاه عالی روسیه در قرن نوزدهم است و تولستوی رنجها و مرگ او بر اثر یک بیماری لاعلاج را روایت کرده است. وقتی تولستوی مرگ ایوان ایلیچ و کتاب اعتراف را مینوشت هنوز با مرگ فاصلۀ زیادی داشت. دراصل موضوع مرگ برای تولستوی یک معضل فلسفی بود و او توانست مرگ را از منظر شاهد، هنرمندانه در کتابش به تصویر بکشد.
1,100,000
ابلوموف، ایوان گنچاروف، 1859
ابلوموف دومین رمان ایوان گنچاروف، نویسندۀ اهل روسیه است. او در پی نوشتن این کتاب به شهرت رسید. گنچاروف ابتدا نخستین رمانش را در سال 1847 به چاپ رساند و بعد بخشهایی از ابلوموف را نوشت اما ده سال طول کشید تا نوشتن این شاهکار ادبی را تمام کند و این رمان اولین بار در سال 1859 منتشر شد.
ایلیا ایلیچ ابلوموف شخصیت اصلی رمان گنچاروف است که بهصورت شخصیتی نمادین بهتصویر کشیده شده است. ابلوموف نجیبزادهای سخاوتمند اما تنبل و بیاراده است و قادر به گرفتن تصمیمهای مهم نیست و نمیتواند دست به انجام اقدامات ضروری بزند یا برای زندگیاش کاری اساسی بکند. در طول رمان نیز به ندرت اتاق یا تخت خودش را ترک میکند، در پنجاه صفحۀ اول کتاب تازه موفق میشود از سوی تخت به سمت صندلی برود. ابلوموف در زندگی هیچ معنا و مفهومی نمیبیند و توانایی انجام سادهترین کارها را هم ندارد. این رمان پس از انتشار بسیار محبوب شد و برخی از شخصیتها و عناصر داخل داستان تأثیر بسزایی بر فرهنگ و زبان روسی گذاشتند. این کتاب مفهوم آبلومویسم - نوعی سبک زندگی و تفکر که اگر گرفتار آن شوید سراسر زندگیتان تباه میشود - را به فرهنگ ادبیات جهان اضافه کرد.
6,500,000
ما، یوگنی زامیاتین، 1921
یوگنی زامیاتین آثار علمی-تخیلی و طنز مینوشت. او شهرتش را مدیون نوشتن رمان ما است که در سال 1921 منتشر شد. زامیاتین سبکی خلاقانه و نو داشت و در این رمان پادآرمانشهری در آینده را به تصویر کشیده است. این کتاب را گرگوری زیلبورگ اولین بار در سال 1924 به انگلیسی ترجمه و در نیویورک منتشر کرد.
در این کتاب نویسنده ویرانشهری را تحت حاکمیتی دولتی خودکامه بهتصویر کشیده است که درواقع آیندهای است که نویسنده برای انقلاب اکتبر و حکومت شوروی پیشبینی کرده بود. این رمان که بیانی از دیدگاههای ضد انقلابی زامیاتین است بر ژانر پادآرمانشهری اثر بسیاری گذاشت.
داستان کتاب در آینده میگذرد و در مورد ایالتی است که تقریباً همه چیز آن بهطور کامل از شیشه ساخته شده تا دولت هرلحظه مردم را زیر نظر داشته باشد. آدمها نام ندارند و هویتشان با یک شماره مشخص میشود. زندگی روندی یکنواخت و ریاضیوار دارد. دولت، رفتار افراد را بر اساس منطق و فرمولهای ریاضی تنظیم میکند. در این بین ملاقاتی بین شخصیت منفعل مرد داستان و زنی ماجراجو که هدفی را دنبال میکند، معادلات را برهم میزند.
3,950,000
دختر سروان، الکساندر پوشکین، 1836
دختر سروان رمانی از الکساندر پوشکین، شاعر و نویسندۀ روسی به سبک رومانتیسم است که در 1836 منتشر شد. الکساندر پوشکین را بنیانگذار ادبیات روسی مدرن میدانند و برخی معتقدند او بزرگترین شاعر روسی زبان است. دختر سروان یک رمان تاریخی محسوب میشود. این رمان روایتی رمانتیک از شورش پوگاچف بین سالهای 1773 و 74 است.
داستان رمان کوتاه الکساندر پوشکین در زمان سلطنت کاترین کبیر، زمانی که قزاقها علیه امپراتوری روسیه قیام کردند میگذرد. کل داستان را پیوتر آندریویچ گرینیف 50 ساله روایت میکند و تعریف میکند که سرنوشت چطور او را با رهبر قیام دهقانان آشنا کرد. پیوتر که برای خدمت به قلعهای اعزام شده در راه با سختیهای زیادی مواجه میشود و اتفاقات زیادی را پشت سر میگذارد، عاشق میشود و مجبور میشود که با رقیب عشقیاش دوئل کند.
کتاب دختر سروان برخلاف بسیاری از آثار روسی نه پیچیده است و نه پر از شخصیتهای مختلف. بیآلایشی و سادگی این رمان خواننده را بهشدت مجذوب داستان میکند. دختر سروان آخرین اثر پوشکین بود و بیشترین تأثیر را بر نسل نویسندگان رئالیست روسی داشته است. جالب است بدانید که پوشکین یکسال بعد از این کتاب طی دوئل بر سر عشق و ازدواج جانش را از دست داد.
390,000
چادر سبز بزرگ، لودمیلا اولیتسکایا، 2010
لودمیلا اولیتسکایا از بزرگترین نویسندگان حال حاضر روسیه است و داستانهای کوتاه و رمانهایش همواره مورد تحسین و تقدیر قرار گرفتهاند.
چادر سبز بزرگ نخستین بار در سال 2010 منتشر شد. وقایع این کتاب یک دهه بعد از مرگ دیکتاتور بزرگ شوروی، جوزف استالین، در آن کشور رخ میدهد. رمان خفقان سیاسی و اجتماعی آن دوران و دخالت دوست در جنبههای مختلف زندگی شهروندان را بهتصویر میکشد.
این کتاب داستان سه پسر کوچک است که در یک مدرسه درس میخوانند و قرارگرفتن در معرض آزارواذیت از یکسو و علاقه به شعر و مطالعه از سوی دیگر آنها را بههم نزدیک میکند. این پسران در کنار یکدگیر رشد میکنند و به بزرگسالی میرسند. یکی از آنها شاعر، دیگری نوازندۀ بااستعداد پیانو و نفر سوی عکاس میشود و سعی میکنند با عشق به هنر و ادبیات و فعالیتهای اجتماعی به جنگ استبداد بروند و در این مسیر با مأموران سازمان امنیتی و مخوف ک.گ.ب برخورد میکنند.
در مورد دیگر رمانهای بزرگ جهان در مقالۀ بهترین رمان های دنیا بخوانید.
3,900,000
ادبیات روسیه بسیار غنی و پر از مفاهیم عمیق سیاسی، اجتماعی و روانشناختی است. بهترین داستان روسی که شما خواندهاید کدام است؟ اگر با ادبیات روسیه آشنایی ندارید میتوانید کار را با کتابهای معرفی شده شروع کنید.