مغازه‌ی جادویی؛ مأموریت یک جراح مغز و اعصاب

مهرناز بهروش
مهرناز بهروش
25 دقیقه
معرفی کتاب
مغازه‌ی جادویی؛ مأموریت یک جراح مغز و اعصاب
مهرناز بهروش
مهرناز بهروش
25 دقیقه
34
0
آنچه پس از خواندن این مقاله خواهید دانست :

کتاب مغازه‌ی جادویی شرحی بر خاطرات متحول‌کنندهٔ دکتر جیمز آر. دوتی جراح مغز و اعصاب است. او در این کتاب از قدرت ذهن‌آگاهی می‌گوید و این‌که چگونه به پسری بدون امید برای یافتن آینده‌ای جدید کمک کرد. او در این کتاب نشان می‌دهد که چطور زنی به او تفکر جادویی آموخت. این داستانِ الهام‌بخش و واقعی در سال 2016 منتشر شد و نویسنده در آن تکنیک‌‌های مدیتیشن را در کنار آموخته‌هایش با خوانندگان به اشتراک گذاشت. در ادامه با ما همراه شوید تا با داستان جالب کتاب مغازه‌ی جادویی و نویسنده‌اش آشنا شویم.

معرفی کتاب مغازه‌ی جادویی 

کتاب مغازه‌ی جادویی اثر جیمز آر. دوتی و جزئیات تحقیقات این دکتر در مورد رابطه‌ٔ همزیستی بین قلب و مغز است و این‌که چگونه تمرین مراقبه می‌تواند این پیوست را تقویت کند. دکتر دوتی از بینش علمی و شخصی خود استفاده کرده است تا مطالعات خود در این زمینه را در خلال یک داستان به خوانندگان توضیح دهد. او نشان می‌دهد که داشتن قلبی دلسوز و ذهنی کنجکاو تا چه حد در زندگی مهم است. این کتاب پس از انتشار یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز شد و اعضای گروه موسیقی بی‌تی‌اس که مشهورترین گروه کی‌پاپ دنیا است، در سومین آلبوم خود با عنوان «خودت را دوست داشته باش» آهنگی را به نام مغازه‌ی ‌جادویی بر اساس داستان همین کتاب خواندند و مطالعۀ کتاب را به همه توصیه کردند.

جیمز آر. دوتی پسر یک دائم‌الخمر بود و مادرش افسردگی مزمن داشت اما خودش پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه استنفورد تبدیل به یک جراح مغز و اعصاب معروف شد. او این تحول و چرخش باورنکردنی زندگی‌اش را به‌خاطر روث می‌داند، زنی که یک تابستان ذهنش را تغییر داد و قلبش را دگرگون کرد. دوتی معتقد است این عمل سادۀ محبت‌آمیز مسیر زندگی او را تغییر داد و او در زندگی موفق شد و حالا او مرکزی برای مطالعۀ شفقت در دانشگاه استنفورد تأسیس کرده است. جیمز آر. دوتی در کتاب مغازه‌ی جادویی خاطرات و تکنیک‌هایی را که روث به او آموخته بود به شما نیز نشان می‌دهد. او علم پشت ذهن‌آگاهی را بررسی می‌کند و این‌که مهارت‌هایی که آموخته است چطور به او کمک می‌کند سریع فکر کند و در اتاق عمل آرامش خود را حفظ کند. 

دکتر جیمز آر دوتی در قالب خاطراتش در این کتاب توضیح می‌دهد که چطور یک مغازه‌ی جادویی و یادگیری تکنیک‌های سادهٔ مراقبه تأثیر عمیقی بر مسیرهای شخصی و حرفه‌ای زندگی او گذاشت. این کتاب سیر تحول اوست. دکتر دوتی از مشکلات دوران کودکی‌اش تا تبدیل شدنش به دانش‌آموزی مبارز و در نهایت یک جراح مغز و اعصاب برجسته می‌گوید و از دوران تصدی‌اش به عنوان مدیرعامل یک شرکت میلیارد دلاری نیز صحبت می‌کند. او از نقش فعلی خود به عنوان مدیر مؤسس یک مرکز تحقیقاتی به نام «شفقت» در دانشگاه استنفورد می‌گوید و به فراز و نشیب‌های زندگی خود تا آن لحظه می‌پردازد. او به ما نشان می‌دهد که وقتی ریتم قلب و مغزتان را تغییر دهید به همه چیز دست خواهید یافت.

تصویر اصلی جلد کتاب مغازه‌ی جادویی با عنوان انگلیسی آن

خلاصۀ داستانِ مغازه‌ی جادویی 

کتاب مغازه‌ی جادویی با شرح مفصلی از یک تابستان شروع می‌شود که زندگی جیمز را تغییر داد. در سال 1968، جیمز دوتی 12 ساله و دانش‌آموز کلاس هشتم بود. نام اصلی‌اش جیمز نبود و همه به او‌ «باب» می‌گفتند و با خانوادهٔ فقیر خود در لنکسترِ کالیفرنیا زندگی می‌کرد؛ شهری کوچک در 70 مایلی شمال لس‌آنجلس. باب در آن سن کم مجبور بود نه‌تنها از خودش مراقبت کند، بلکه مراقب مادر افسرده‌اش، پدرش، که یک دائم‌الخمر پرخاشگر بود و برادرش که اغلب مورد آزار و اذیت بچه‌های کوچه قرار می‌گرفت هم باشد. آن‌ها دائما با کمبود پول و غذا مواجه بودند و باب باید برای زنده‌ماندن و کنار آمدن با احساساتِ پیچیده‌اش سخت تلاش می‌کرد.

سرگرمی جادویی او تنها فرصتش برای فراغت از این زندگی سخت بود. باب هر روز از ترفندهای جادویی استفاده می‌کرد و آن‌ها را تمرین می‌کرد. او با استفاده از یک انگشت پلاستیکی نامی برای خود دست‌وپا کرده بود اما در یک روز سرنوشت‌ساز، این انگشت جادویی‌ را گم کرد. باب سوار دوچرخه‌اش شد تا به دنبال برادرش که محتمل‌ترین مظنون بود بگردد. اما سر راه به یک مغازه‌ی جادویی به نام «خرگوش کاکتوس» برمی‌خورد، یک مغازۀ کوچک در یک مرکز خرید متروکه که در آن تابستان تبدیل به یک جای دنج و امن برایش می‌شود.

او در این مغازه با روث، مادر صاحب مغازه آشنا می‌شود. او خودش را جیم معرفی می‌کند و خیلی زود بین روث و جیم پیوند عمیقی برقرار می‌شود. روث چیزی در مورد شعبده‌بازی بلد نیست اما ادعا می‌کند که جادوی واقعی را می‌داند، جادویی که جیم هر روز برای یاد گرفتنش به سراغ روث می‌رود. روث پشت مغازه به جیم درس‌های جادویی می‌داد و جیم هم خوشحال بود که چند ساعتی می‌تواند از بدبختی زندگی‌اش دور شود. جیم با روث در مورد مشکلاتش در خانه صحبت می‌کند و روث به او یاد می‌دهد که اولین قدم برای کنترل احساساتش این است که ببیند از لحاظ فیزیکی به او چه احساسی می‌دهند؛ آیا حالش را بد می‌کردند؟ ضربان قلبش را بالا می‌بردند؟

طی شش هفته روث به او یاد می‌دهد که چگونه با تکنیک‌های مدیتیشن مثل تنفس هدایت شده، تمدد اعصاب، آواز خواندن و تمرین‌های تجسم، علائمش را مدیریت کند. جیم جوان نامی برای جادوی روث نداشت اما وقتی تبدیل به یک جراح مغز و اعصاب شد متوجه شد روث به او آموخته است که چطور علائم سیستم عصبی سمپاتیک بیش فعال که مربوط به وضعیت جنگ یا گریز انسان است را تشخیص دهد و درمان کند. جیم ابتدا نسبت به مزایای روش روث تردید داشت اما آن‌ها را به صورت منظم و مداوم انجام داد. به زودی این جادو بیشتر زندگی و زمان جیمز را به خودش اختصاص داد و در نهایت زندگی‌اش را متحول کرد.

مغازه جادویی
عنوان کتاب:
مغازه جادویی
ناشر:
کتاب مجازی
نویسنده:
جیمز آر دوتی
قیمت:
135,000 تومان
1,500,000

تحلیلی بر داستان مغازه‌ی جادویی

جیم در کودکی هیچ الگویی در زندگی‌اش نداشت. پدر و مادرش بی‌سواد بودند و توجهی به او نداشتند. از میان تمام تکنیک‌های مراقبه‌ای که جیم از روث می‌آموزد، تجسم مهم‌ترین آن‌هاست. بااین‌حال قدرت مطلق تجسم با یک هشدار همراه است: شما نمی‌توانید چیزی را تجسم کنید که هرگز ندیده‌اید. برای استفاده از یک فرصت، شما باید ابتدا از وجود آن آگاه باشید. گام اول آگاهی است اما گاهی‌اوقات رسیدن به آگاهی به‌خصوص برای کودکانی که در محرومیت و فقر بزرگ شده‌اند بسیار دشوار است.

روث و جیم مدتی را با هم می‌گذرانند و روث که از این حقیقت و محرومیت‌های جیم آگاه است، از او می‌خواهد تا فهرستی از آرزوهای زندگی‌اش تهیه کند. از آن‌جایی که اساسی‌ترین نیازهای جیم، غذا و سرپناه هستند، بنابراین بیشتر آرزوهای او به جای اهداف اساسی زندگی حول خواسته‌های ساده می‌چرخد. حداقل سه پنجم فهرست آرزوهایش تغییراتی است که به پول مربوط است؛ او پول می‌خواهد تا مجبور نشود خانه‌اش را تخلیه کند یا حتی بتواند یک جزیرهٔ خصوصی بخرد. برای جیم سخت است که آینده‌ای کامل را برای خودش متصور شود چون ذهنش مشغول چیزهای مادی است. این از طمع سرچشمه نمی‌گیرد بلکه ناشی از محرومیت عمیق او است.

از بین آرزوهای غیرمادی‌اش، متمرکزترین و جاه‌طلبانه‌ترین هدفش این است که پزشک شود و این را زمانی آرزو می‌کند که یک پزشک اطفال به بازید از کلاس چهارم مدرسهٔ آن‌ها می‌آید. دکتر سخنرانی ساده‌ای برای آن‌‌ها می‌کند که بسیار بر روی جیم تأثیر می‌گذارد. این ماجرا به او کمک کرد تا امکاناتی را برای زندگی خود ببیند که هرگز حتی به آن‌ها فکر هم نکرده بود. در آن لحظه او فهمید که می‌خواهد پزشک شود و برای تحقق این هدف باید به دانشگاه برود.

 

مغازه‌ی جادویی؛ داستانی از فقر و محرومیت

با اندکی تشویق از سمت دکتر و روث، جیم می‌تواند دو گام مهم به سوی موفقیت بردارد: او رویایی را در ذهنش می‌سازد و آینده‌ای را تجسم می‌کند که در آن بر شرایط دشواری که در آن متولد شده غلبه می‌کند. بااین‌حال، این تنها گام‌های اولیهٔ این مسیر دشوار است. در ادامهٔ کتاب مغازه‌ی جادویی جیم از تجربیاتش در دبیرستان، کالج و دانشکدهٔ پزشکی می‌گوید که برخی از آن‌ها به شما نشان می‌دهد چرا شکستن چرخهٔ فقر بسیار سخت است حتی زمانی که فردی انگیزهٔ بالایی داشته باشد.

در دبیرستان نمرات جیم متوسط است. او استعداد و جاه‌طلبی دارد اما ذکاوت ندارد و برای درک مفاهیم اساسی که برای بسیاری از مردم راحت است باید خیلی بیشتر تلاش کند. جیم شاهد تشویق همکلاسی‌هایی بود که معلمان آن‌ها را «باهوش‌ترین دانش‌آموزان» می‌دانستند؛ که درواقع این اوست که به‌شدت به تشویق شدن نیاز دارد. او از دوران جوانی قصد داشت که به دانشگاه برود اما نمی‌‌داند چطور می‌تواند به این هدفش برسد و به دنبال حمایت می‌گردد. گرچه درخواستش برای دانشگاه کالیفرنیا درنهایت موفقیت‌آمیز است اما این فقط یک لحظه خوش‌شانسی برای اوست. او بدون فکرکردن به هزینه‌های دانشگاه درخواست خود را فرستاده و از عهدهٔ پرداخت هزینه‌های آن برنمی‌آید و شاید بدون تشویقی که سال‌ها قبل از روث دریافت کرده است، حتی جرئت کافی برای ادامه‌دادن مسیر نداشت.

در دانشگاه نیز پیشینهٔ فقر و محرومیت جیم همچنان او را در وضعیت نامساعد تحصیلی قرار می‌دهد. شغل پاره‌وقت او و چندبار ترک تحصیل‌کردن برای مراقبت از والدین بیمارش، همگی عواملی هستند که درنهایت منجر به معدل ضعیف و ناتمام ماندن یک ترم تحصیلی می‌شوند. با خواندنِ داستان سختکوشی‌های جیم، به راحتی می‌توانید تصور کنید چطور شاگردان شایسته و ممتاز شاید زودتر تسلیم شوند یا شکست بخورند.

تصویری از یک مغازه‌ی جادویی

شخصیت‌های کتاب مغازه جادویی

 

جیم دوتی

جیم داستان زندگی خود را از کودکی آغاز می‌کند و از مشکلاتش با بزرگ‌ترها و همچنین تهدید دائمی‌اش به اخراج از مدرسه می‌گوید. وضعیت خانواده‌اش همیشه مایه‌ٔ شرمساری‌اش است. چند دندان جلویی‌اش تیره بود و تغییر رنگ داده بود و او همین را نشانهٔ فقر بیش‌ازحد خانواده‌اش می ‌دانست. این دندان نمادی زنده از ناراحتی عمیق اوست چون به‌معنای واقعی کلمه با وجود چنین دندان‌هایی نمی‌توانست حتی لبخند بزند. 

ماجراجویی‌های جیم به سوی تحقق رؤیای شخصی‌اش شاید بهتر از همه در قالب سلسله مراتب نیازهای مزلو درک شود؛ نظریه‌ای که بیان می‌کند یک فرد تا زمانی که اساسی‌ترین نیازهایش برآورد نشود نمی‌تواند به سراغ اهداف شخصی والاتر برود. وقتی جیم با روث ملاقات کرد، در تلاش بود تا نیازهای پایین‌ترین سطح هرم را برآورده کند: او به سختی غذا به‌دست می‌آورد، از فقدان روابط محبت‌آمیز رنج می‌برد و احتمالاً در آینده‌ای نزدیک بی‌خانمان می‌شد. درنتیجه، او در آن موقع نمی‌توانست با آموزه‌های روث که در مورد خودشکوفایی است و در بالاترین سطح هرم قرار دارد ارتباط برقرار کند و بنظرش چنین رؤیاهایی بسیار دور از دسترس می‌آمدند.

 

روث

او مربی‌ای‌ همدل با حس شهودی قوی است. مدت‌ها قبل از این‌که جیم در مورد وضعیتش در خانه با او صحبت کند، او درک می‌کند که جیم چقدر به کمک و راهنمایی‌اش نیاز دارد. همان‌طور که آن‌ها رابطۀ دوستانه‌شان را شروع می‌کنند، او به جیم اجازه می‌دهد که داستانش را با هر سرعتی که دوست دارد برایش تعریف کند، به احساساتش احترام می‌گذارد حتی زمانی که جیم احساسات منفی‌ای از خود بروز می‌دهد.

وضعیت خانوادگی روث کاملاً با جیم متفاوت بوده است، اما شرایط‌شان بسیار شبیه به یکدیگر است چون هر دو با درد شخصی دست‌وپنجه نرم می‌کنند؛ دردی که خارج از کنترل آن‌هاست. جیم نمی‌توانست خانواده‌اش را تغییر دهد. روث هم نمی‌توانست با یکی از نوه‌هایش ارتباط برقرار کند. روث به جیم کمک می‌کند تا با تعریف مجدد آسیب‌های شخصی آن‌ها را منبع رشد بالقوه در نظر بگیرد و به‌جای یک اضطراب فلج‌کننده، معنای زندگی را بیابد.

 

بریده‌هایی از کتاب مغازه‌ی جادویی

«روزی که متوجه شدم انگشت شستم گم شده است، مانند هر روز دیگری در تابستان، قبل از آغاز کلاس هشتم شروع شد. روزهایم را با دوچرخه‌سواری دور شهر سپری می‌کردم، حتی اگر گاهی اوقات آن‌قدر هوا داغ بود که فلز روی دسته‌ی دوچرخه‌ام مثل اجاق‌گاز می‌شد. همیشه می‌توانستم مزه‌ی غبار را در دهانم بچشم؛ شن و علف‌های هرز مانند برس‌خرگوش و کاکتوس‌هایی که برای زنده ماندن با خورشید و گرمای صحرا می‌جنگیدند. خانواده‌ام فقیر بودند و من اغلب گرسنه بودم. دوست نداشتم گرسنه باشم. دلم نمی‌خواست فقیر باشم.
بزرگ‌ترین شهرت شهرمان، لنکستر، این بود که چاک ییگر دیوار صوتی را در حوالی پایگاه نیروی هوایی ادواردز شکسته بود. بیست سال قبل، تمام روز هواپیماها بر فراز شهر پرواز می‌کردند، خلبانان را آموزش می‌دادند و هواپیماها را آزمایش می‌کردند. با خودم فکر می‌کردم که جای چاک ییگر بودن و پرواز با بل‌ایکس ـ 5 در ارتفاع یک ماخ و انجام دادن کاری که هیچ انسانی تا به حال انجام نداده است، چه حسی دارد. چقدر لنکستر از آن فاصله‌ی چهارده‌هزار متری و با سرعتی که تصورش برای کسی ممکن نیست، کوچک و متروک به نظرش می‌رسیده است!»

«علاوه بر کتاب، تمام ترفندهای جادویی‌ام هم در آن جعبه بودند: یک بسته کارت علامت‌گذاری شده، چند سکه‌ی تقلبی که می‌توانستم آن‌ها را از نیکل به سکه‌ی سربی تبدیل کنم و باارزش‌ترین دارایی من، یک سرانگشت شست پلاستیکی، که یک روسری ابریشمی یا یک سیگار را می‌شد در آن پنهان کرد. چون آن کتاب و ترفندهای جادویی را از پدرم هدیه گرفته بودم، برایم بسیار مهم بودند. ساعت‌ها و ساعت‌ها صرف تمرین با آن سرانگشت شست کرده بودم تا یاد گرفتم چگونه دستانم را بگیرم که مشخص نباشد و چگونه روسری یا سیگار را به آرامی داخل آن فرو کنم تا ناپدید شدن آن جادویی به نظر برسد. توانستم دوستانم و همسایه‌های مجتمع آپارتمانی‌مان را گول بزنم. اما امروز انگشت شستم گم شده بود، رفته بود، ناپدید شده بود و من زیاد از این موضوع خوشحال نبودم.
برادرم طبق معمول در خانه نبود. با خودم فکر کردم شاید او آن را برداشته یا دست‌کم می‌داند کجاست. جایی که برادرم هر روز می‌رفت را بلد نبودم اما تصمیم گرفتم سوار دوچرخه‌ام شوم و به دنبالش بگردم. آن سرانگشت شست باارزش‌ترین دارایی من بود. من بدون آن، هیچ بودم. می‌خواستم انگشت شستم را بازگردانم.»

جیمز آر دوتی؛ نویسندهٔ کتاب مغازه‌ی جادویی

دربارهٔ جیمز آر دوتی؛ جراح مغز و اعصاب 

جیمز آر. دوتی در سال 1955 در آمریکا به دنیا آمد. او جراح مغز و اعصاب دانشگاه استنفورد، بشردوست و کارآفرینی موفق است و یک موسسۀ تحقیقاتی را در زمینۀ علوم اعصاب اداره می‌کند. دوتی مدرک کارشناسی‌اش را در رشتۀ علوم زیستی دانشگاه کالیفرنیا اخذ کرد و در سال 1981 از دانشگاه پزشکی فارغ‌التحصیل شد. دوتی دورۀ کارآموزی‌اش را در مرکز بهداشت ارتش ایالات متحده گذراند و در سال 1987 دورۀ رزیدنتی جراحی مغز و اعصاب را در شهر واشنگتن به پایان رساند.

او دورۀ آموزشی جراحی مغز و اعصاب کودکان را در بیمارستان کودکان فیلادلفیا گذراند و تحقیقاتش را در زمینۀ فیزیولوژی عصبی ادامه داد و در سال 1990 مدرکش را از هیئت جراحی مغز و اعصاب آمریکا دریافت کرد. او در زمینۀ پرتو جراحی استریوتاکتیک و جراحی‌های پیچیدۀ ستون فقرات تخصص دارد. دوتی همچنین اختراعات بسیاری را از جمله دستگاهی برای تثبیت ستون فقرات و الکترودی برای نظارت بر فعالیت مغز به ثبت رسانده است. کتاب جدید دوتی با عنوان «جادوی ذهن» در پاییز 2022 منتشر شد.

مغازه‌ی جادویی؛ کتابی برای گشودن ذهن شماست

دایی لاما، رهبر دینی بوداییان تبت خواندن کتاب مغازه‌ی جادویی را به همه توصیه کرده است و می‌گوید من مطمئن هستم که بسیاری از خوانندگان تحت تأثیر این داستان الهام‌بخش قرار خواهند گرفت تا قلب خود را بگشایند و ببینند آن‌ها چه خدمتی می‌توانند برای دیگران انجام دهند. زندگی جیمز آر. دوتی به شما نشان می‌دهد که چقدر ساده می‌توانید در زندگی خودتان و دیگران تفاوتی ایجاد کنید و چقدر راحت می‌توانید دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنید.

کتاب مغازه‌ی جادویی داستانی است که پس از خواندن آن و استفاده از تکنیک روان درمانی‌اش می‌توانید ترس را با نگرش مثبت جایگزین کنید. دکتر دوتی با تکنیک روان درمانی‌اش نشان می‌دهد که تعاملات گروهی برای کاوش در احساسات، روابط، خواسته‌ها و آرزوها بسیار مؤثر واقع می‌شود. کتاب مغازه جادویی درس‌های قدرتمندی در مورد چگونه بهتر زیستن به شما می‌دهد و به شما یاد می‌دهد که چگونه باور کنید همه در درون خود ظرفیت تغییر سرنوشت خود را دارند.

معرفی کتاب کتاب بی‌حدومرز؛ کشف قدرت‌های واقعی مغز
بامداد برزویه
20 دقیقه

ما معتقدیم که با دیگر موجودات فرق داریم و توانایی‌ها و قابلیت‌های متفاوتی داریم و مغزمان در صدر این فهرست قرار دارد.

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب کتاب دلایلی برای زنده ماندن؛ روایتی براساس واقعیت
مهرناز بهروش
22 دقیقه

همهٔ مردم ممکن است مجبور شوند در زندگی‌شان با یک بیماری روانی دست‌وپنجه نرم کنند. حتی اگر خودمان آن‌قدر خوش‌شانس باشیم که دچار چنین مشکلاتی نشویم، دوست یا عزیزی داریم که مجبور است با این بیماری کنار بیاید.

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب کتاب سایکوسایبرنتیک جدید؛ علم اصلی اصلاح خود
مهرناز بهروش
19 دقیقه

شخصیت خود را چگونه توصیف می‌کنید؟ آیا اغلب عصبانی یا بیش از حد سختگیر هستید و در جنبه‌های مختلف زندگی‌تان به مشکل برمی‌خورید؟ آیا فکر می‌کنید تصوراتی که از خودتان دارید از درون‌تان نشأت گرفته یا القایی از یک رئیس سخت‌گیر یا گروهی از دوستان است که به شما برچسب زده‌اند؟

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب کتاب تکه‌هایی از یک کل منسجم؛ ارکسترِ کلمات
مهرناز بهروش
20 دقیقه

خودتان را شکست خورده می‌دانید؟ حس می‌کنید هر چقدر هم تلاش ‌کنید باز هم در رابطه یا کار شکست می‌خورید و گاهی حتی ادامهٔ زندگی هم برای‌تان دشوار است؟ این احساسی است که بسیاری از مردم در مقاطعی از زندگی یا حتی در کل زندگی‌شان با آن دست به گریبان هستند و گاهی راهی برای تغییر آن نمی‌یابند.

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب کتاب دیزی دارکر؛ داستان جنایتی هولناک
بامداد برزویه
20 دقیقه

آلیس فینی یکی از نویسندگان پُرخوانندهٔ ژانر تریلر روانشناختی و معمایی است که تا امروز توانسته با رمان‌هایش بسیاری از خوانندگان را میخکوب کند.

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب شبهای روشن؛ داستانی عاشقانه از خاطرات یک رؤیاپرداز
الناز آذری
20 دقیقه

داستان کوتاه شب‌های روشن اثر فئودور داستایوفسکی نویسندهٔ نامدار و شهیر روسی اولین‌بار در سال 1848 منتشر شد. داستایوفسکی استاد نوشتن داستان‌هایی با مضامین روان‌شناسانه است و شاید عالی‌ترین نمونۀ آن را در کتاب «جنایت و مکافات» خوانده باشید.

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب آشنایی با بهترین‌های ادبیات روسیه
الناز آذری
23 دقیقه

‌ریشۀ ادبیات روس به قرون وسطی برمی‌گردد، زمانی که حماسه‌ها و وقایع‌نگاری به زبان اسلاوی شرقی ثبت می‌شدند. بی‌شک اثرگذارترین دورۀ ادبیات روسیه قرن‌های نوزدهم و بیستم بوده است.

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب معرفی کتاب افسانه کاریزما
بامداد برزویه
14 دقیقه

آیا تابه‌حال با یک فرد کاریزماتیک برخورد داشته‌اید؟ معمولاً زمانی که با فردی کاریزماتیک روبه‌رو می‌شوید، بدون این‌که واقعاً شناخت خاصی از او داشته باشید، ناخودآگاه شیفتهٔ او می‌شوید و احساس امنیت و شوق خاصی می‌کنید و درواقع تحت‌تأثیر قدرتِ شخصیت چنین فردی قرار می‌گیرید.

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب معرفی کتاب سفر به انتهای شب | سرگردانی در زندگی نابسامان
بامداد برزویه
20 دقیقه

بسیاری معتقدند انسان‌ها ذاتاً شرور هستند و از مهربانی عاجز. شاید تعجب کنید اما مردم از زمان دوران باستان هم چنین دیدگاهی نسبت به انسان‌ها داشتند.

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب کتاب حیوانات شب‌رو؛ رمانی قدرتمند
مهرناز بهروش
15 دقیقه

کتاب حیوانات شب‌رو که ابتدا در سال 1993 با نام «تونی و سوزان» منتشر شده بود یک تریلر ادبی خارق‌العاده و متفاوت، اثر آستین رایت نویسنده و منتقد آمریکایی است.

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب معرفی کتاب‌های طاهره مافی
مهرناز بهروش
30 دقیقه

خُردم کن عنوان اولین مجموعه داستان‌های دیستوپیایی و آخرالزمانی اثر طاهره مافی نویسندهٔ ایرانی – آمریکایی است که با نوشتن همین مجموعه داستان‌ها به شهرت رسید.

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب معرفی کتاب تصمیم گرفتم بی‌خیال باشم
شادی صارمی
12 دقیقه

چشمان خود را ببندید و تصور کنید نوشیدنی موردعلاقه‌تان را می‌نوشید، شمع موردِ علاقه‌تان را می‌بویید، جلوی آتش و در میان پتویی نرم نشسته‌اید و بوی شیرینی‌های تازه‌پخته شده به مشام‌تان می‌رسد.

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب به دنیای بهترین داستان‌های علمی تخیلی قدم بگذارید
الناز آذری
18 دقیقه

ادبیات علمی تخیلی، شکلی از داستان‌نویسی است که نویسنده در آن علم امروزی یا علمی خیالی مربوط به آینده را دستمایۀ خلق اثر قرار می‌دهد.

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب وابی‌‌سابی: بینشِ ژاپنی درمورد زندگیِ نه‌چندان بی‌نقص ولی کامل
مهرناز بهروش
23 دقیقه

ما در دنیایی مملو از استرس زندگی می‌کنیم؛ زندگی‌ای سریع داریم و هدف‌هایی غیرواقعی برای خود تجسم کرده‌ایم که همگی می‌توانند زندگی را پُراسترس‌تر کنند. ژاپنی‌ها یک شیوهٔ زندگی باستانی دارند که به آن وابی‌سابی می‌گویند و شاید این همان چیزی است که برای فاصله‌گرفتن از این زندگی به آن نیاز داریم.

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب با این کتاب‌ها موسیقی را بشناسید
شادی صارمی
15 دقیقه

موسیقی نقش مهمی در فرهنگ‌ کشورهای سراسر دنیا ایفا می‌کند. موسیقی زبانی است که مردم سراسر جهان را به هم متصل می‌کند.

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب ایکیگای: راز زندگی شاد و طولانی مردم ژاپن
الناز آذری
18 دقیقه

معنای زندگی چیست؟ آیا هدف ما باید فقط داشتن زندگی‌ای شاد و طولانی باشد یا باید به‌دنبال هدفی والاتر بود؟ چرا بعضی از مردم می‌دانند چه می‌خواهند و شوق زندگی دارند، درحالی‌که برخی دیگر در پریشانی و آشفتگی دست‌وپا می‌زنند؟

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب معرفی کتاب‌های خودیاری مارک منسن
مهرناز بهروش
8 دقیقه

کتاب‌های خودیاری مارک منسن طی سال‌های اخیر جزو پرفروش‌ترین‌ها بوده‌اند. منسن در این کتاب‌ها به‌شکلی عملی و واقعی به بهبود روحیۀ خوانندگانش کمک می‌کند.

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب نگاهی به رمان کلیدر اثر محمود دولت آبادی
بامداد برزویه
22 دقیقه

محمود دولت آبادی رمان کلیدر را بین سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ نوشت. این رمان داستان یک خانوادۀ کُرد ایرانی است که مجبور می‌شوند به سبزوار خراسان کوچ کنند.

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب جادوی ماندگار شازده کوچولو
مهرناز بهروش
21 دقیقه

شازده کوچولو رمانی ماجراجویانه، فانتزی و تخیلی و آخرین رمان نویسندهٔ محبوبِ فرانسوی آنتوان دو سنت اگزوپری است که بیش از 80 سال پیش برای اولین‌بار منتشر شد و از آن زمان تاکنون بیش از 200 میلیون نسخه از این کتاب به فروش رفته و به حدود 300 زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است و هر روز طرفداران جدیدی پیدا می‌کند. شازده

خواندن مقاله Left Arrow
معرفی کتاب معرفی کتاب پیامبر و دیوانه
الناز آذری
17 دقیقه

آیا این جملهٔ معروف را شنیده‌اید: «نپرسید کشورتان چه کاری برای شما می‌تواند بکند، بپرسید شما چه کاری می‌توانید برای کشورتان بکنید.»؟

خواندن مقاله Left Arrow
بعدی
قبلی
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
نظرت راجع به این مقاله چیه؟
0/200
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت می کنید.