خودتان را شکست خورده میدانید؟ حس میکنید هر چقدر هم تلاش کنید باز هم در رابطه یا کار شکست میخورید و گاهی حتی ادامهٔ زندگی هم برایتان دشوار است؟ این احساسی است که بسیاری از مردم در مقاطعی از زندگی یا حتی در کل زندگیشان با آن دست به گریبان هستند و گاهی راهی برای تغییر آن نمییابند. اما پونه مقیمی، روانکاو و رواشناس، عقیدهٔ دیگری دارد. او در کتاب تکههایی از یک کل منسجم سعی دارد شما را با درونِ خودتان آشنا کند و شما را به خودشناسی برساند تا بتوانید روابط و تجربیات بهتری را در زندگی داشته باشید. در ادامه بیشتر از این کتاب و نویسندهاش گفتهایم.
معرفی کتاب تکههایی از یک کل منسجم
کتاب تکههایی از یک کل منسجم اثر پونه مقیمی روانشناس و روانکاو، با جملهای جالب و عجیب شروع میشود:
«شاید زندگی پیدا کردن بخشهایی از خودمان در تکهتکههایی از یک کُل منسجم است. پیدا کردنی که به اندازهٔ یک عمر طول میکشد.»
تاکنون حس کردهاید شاید تکههای خودتان را گم کردهاید؟ بله، چنین چیزی ممکن است! ما تکههایی داریم که همهجا حضور دارند و تنها کافیست که در مسیر درست قرار بگیریم تا بتوانیم آنها را پیدا کنیم. اما این پیدا کردن مستلزم این است که هوشیار باشید، خودتان را بشناسید و بدانید چطور میتوانید تکههایی از خودتان را در رابطهها و در آدمهایی که تجربه میکنید بیابید، اینکه بدانید چطور میتوانید برخی تکهها را در موقعیتهایی مختلف کشف کنید و زندگی را در لحظهٔ حال تجربه کنید.
کتاب تکههایی از یک کل منسجم اولینبار در سال 1397 منتشر شد و خیلی سریع توانست مخاطبین زیادی را جذب کند و از چاپ سیام فراتر رفت. این کتاب آمیزهای از تجربیات نویسنده و علم روانکاوی است؛ نُه فصل دارد و از کنار هم قرار گرفتن یادداشتهای کوتاه شکل گرفته است، یادداشتهایی که پیش از انتشار این کتاب بسیاریشان بهصورت پراکنده در شبکههای اجتماعی دستبهدست چرخیده بود و درنهایت در قالب یک کتاب سیصدوشصت صفحهای منتشر شد. شاید این کتاب بتواند بخشهایی از درونِ شما را بیدار کند و به پیدا شدن بخشهای گمشدهتان کمک کند. این کتاب برای کسانی نوشته شده که میخواهند با تعمق بیشتری به دنیای درونی خود نزدیک شوند و با بخشهایی از دنیای ناشناختهٔ روانشان بیشتر آشنا شوند.
شاید بتوان این کتاب را چکیدهای از چندین کتاب خودیاری مانند «هنر خوب زندگی کردن»، «هنر شفاف اندیشیدن» و «شفای زندگی» در نظر گرفت اما چون یک نویسندهٔ ایرانی آن را نوشته است، این کتاب بسیار به فرهنگ ما نزدیکتر است و برخلاف کتابهای معمول خودیاری که نوعی مثبتاندیشی کاذب را رواج میدهند، این کتاب در فضایی کاملاً واقعبینانه سیر میکند.
3,000,000
نگاهی به واقعیتهای زندگی در کتاب تکههایی از یک کل منسجم
این کتاب اساساً غیرداستانی است اما میتوانید رد پای داستانها، قصهها و تجربیات نویسنده از بیمارانش گرفته تا تجربیات شخصیاش را در این کتاب ببینید. مباحث این کتاب حول محور خودشناسی و درونبینی میچرخند و از شناساندن بالاترین سطح روابط انسانی آغاز میشود تا در انتهای کتاب به تنهایی بشر میرسد و نشان میدهد چطور میتوانید با خودشناسی در زندگی شخصی و روابط خود موفقتر باشید و چشمهایتان را به روی واقعیتهای زندگی نبندید.
کتاب تکههایی از یک کل منسجم ترکیبی از علم روانشناسی، واقعیتهای زندگی و روابطِ دنیای امروزی است و واقعنگری را برای شما به ارمغان میآورد و از شما میخواهد با پذیرش خود، هدفتان را زندگیکردن قرار دهید و در آرامش به زندگی خود ادامه دهید. با خواندن کتاب تکههایی از یک کل منسجم میتوانید:
• تنهایی و رنج جهان را درک کنید و بپذیرید؛
• مسئولیت زندگی خودتان به عنوان یک فرد بالغ را بپذیرید و انتظاری از دیگران نداشته باشید؛
• چگونه فاصلهٔ خود را در روابط حفظ کنید؛
• ظرفیت تحملپذیری خودتان را در مقابل تفاوتها و شرایط بالا ببرید؛
• با افراد آسیبدیده و خشمگین مهربان باشید؛
• و مهربانی را درون خودتان بیابید.
ما و رابطهها
بسیاری از مباحث کتاب تکههایی از یک کل منسجم به رابطه اختصاص یافته است. نویسنده برای بهتر توضیح دادن رابطه و ارتباط افراد با یکدیگر، ابتدا به مبحث درون پرداخته است که در بسیاری از کتابها و نوشتههای روانشناسی توضیحاتی که در این مورد داده شده، بیشتر مخاطبین را گیج کرده است. از نظر پونه مقیمی، درون مفهومی بسیار ساده دارد. درون یعنی تمام علائم فیزیکی که در درون ما وجود دارد. در واقع درون یعنی: بدن.
کافیست به بدنتان و به ضربان قلب، گرفتگی، سفتی، کشیدگی، تنیدگی، منقبض بودن، سنگینی در سر و اندامهای بدن خود توجه کنید و کوچکترین علائم درون بدنتان را حس کنید تا به درونتان برسید.
اما چرا آشنایی با درون مهم است؟ پونه مقیمی در کتاب تکههایی از یک کل منسجم به شما نشان میدهد که دنیای درونی همهٔ ما از دو بخش «اضطراب و احساس» تشکیل شده است و برای همین داشتن اطلاعات کافی از درونتان به شما کمک میکند رابطهٔ سالمتری با خودتان و درنتیجه با دیگران داشته باشید و از اضطراب و استرس رها شوید.
احساسها
تمام احساسها در دنیا ناپایدار هستند، پس شما نمیتوانید توقع داشته باشید که عشق و دوستداشتن هم یک جریان همیشگی باشد. ما با احساس خوشبختی و خوشحالیِ همیشگی به دنیا نیامدهایم بلکه با ترکیبی از احساسها پا به دنیا گذاشتهایم و تمام این احساسها تابع قانون کلی جهان است «همهچیز ناپایدار است»؛ هم عشق و صمیمیت و حتی غم و خشم. اما پس حالا که همه چیز ناپایدار است، چه چیزی موجبِ بقای رابطههای طولانی مدت میشود؟ در این بخش از کتاب تکههایی از یک کل منسجم، پونه مقیمی به شما نشان میدهد چطور دنیا پر از اتفاقها و حوادث غیرقابل پیشبینی است و چطور میتوانید با احساسات مختلف خود کنار بیایید و آنها را بپذیرید. همچنین در این بخش میآموزید:
• چطور توقع نداشته باشید که عشق جریانی همیشگی باشد؛
• چطور آلودهٔ نفرت و خشم آدمها نشوید؛
• چگونه به عمر بسیار کوتاه شاد بودن توجه کنید؛
• چطور حسادت را نوعی خشم در نظر بگیرید؛
• چگونه با ترسهای خود روبهرو شوید؛
• و چطور از درد و اضطراب رها شوید.
نجات دادن روابط
آیا گاهی حس میکنید هر چه در توان دارید انجام میدهید اما باز هم نمیتوانید روابطتان را نجات دهید؟ آیا حس میکنید اطلاعات و دانش کافی برای مدیریت کردن روابط خودتان ندارید؟ این مشکل بسیاری از مردم است. پونه مقیمی در بخشی از کتاب تکههایی از یک کل منسجم به شما نشان میدهد که چه تفکراتی میتوانند صمیمیت را از روابط شما محو کنند و با کمک این بخش از کتاب میتوانید تشخیص بدهید که درواقع اصلاً چه روابطی صمیمی هستند.
پونه مقیمی در کتاب خاطرنشان میکند که صمیمیت به شما قدرت میدهد تا از دردها و سختیها گذر کنید. او در این کتاب از سه رفتاری صحبت میکند که اگر از ما سر بزند میتواند یار ما را به سمت یک رابطهٔ موازی سوق دهد و صمیمیت را از بین ببرد.
یک: اگر بیش از اندازه محبت کنید و با نگرانیِ زیاد، مدام حضور داشته باشید و تمام حواستان درگیر دیگری باشد.
دو: اگر مدام با تحقیر و سرزنش با یار خود برخورد کنید و از درون او را شخصی نالایق بدانید و بنابراین سعی کنید به او احساس احمق بودن و کمتر بودن بدهید.
سه: اگر سرد باشید، شبیه به جنازه به رفتارهای طرف مقابل واکنش نشان دهید و سعی کنید شبیه به یک ملکهٔ برفی سرد و مرموز به نظر برسید.
او در ادامهٔ این بخش به شما نشان میدهد چطور میتوانید از چنین اشتباهاتی حذر کنید و در نتیجه روابطی درست و صمیمی داشته باشید.
چگونه باید کتاب تکههایی از یک کل منسجم را بخوانیم؟
متنهای کوتاه این کتاب در طول سه سال نوشته شدهاند و در دلِ هر متن، نکتهای وجود دارد که ممکن است بتواند بینشی جدید برای شما داشته باشد. هر متن همچون قطعهای کوتاه است که وقتی در کنار هم قرار بگیرند، موسیقی کتاب را واضحتر و شفافتر خواهید شنید.
مطالب کتاب همه در دستهٔ «خودشناسی» قرار دارند و میتوانید با مطالعهٔ آن خودتان را بهتر بشناسید و اطرافیانتان را بهتر درک کنید. پونه مقیمی در فصل اول این کتاب نگاهی به واقعیتهای زندگی داشته است و بعد از آن کتاب حول محور روابط، چالشها و تعارضهای محتمل روابط انسانی میچرخد.
در سراسر کتاب بهصورت تصادفی به متنهایی به نام «مکث» و «نامه» برمیخورید؛ این متنها شما را دعوت به سکوت و حضور میکنند و شما را به تفکر در مورد خودتان، خطِ سیر زندگی و مسیری که تا به امروز طی کردهاید، وامیدارند. با نامهها میتوانید به درون خودتان سفر کنید و با مکثها کمی سرعت خواندن خود را کم کنید و به زندگی و جریان آن توجه کنید.
چون متنها کوتاه و تکهتکه هستند، حتماً لازم نیست همه را از ابتدا تا انتهای کتاب به ترتیب بخوانید. البته که خواندن کتاب از ابتدا تا انتها مطالب را منسجمتر به ذهن شما منتقل میکند، اما تکهتکه خواندن متنها هم راهی دیگر برای دنبالکردن مطالب است.
بریدههایی از کتاب تکههایی از یک کل منسجم
«باید برای حرف زدن و نزدیک شدن به کسی که قبلترها ما را عمیقاً آزرده کرده است محتاط باشیم. تلاشِ اشتباه، شبیه تنبیهی دوباره است. با این تفاوت که قبلترها شخص دیگری این تنبیه را انجام میداده و حالا خودمان، خودمان را تنبیه میکنیم. برای دوباره شروع کردن رابطه باید حواسمان به این باشد که آیا طرف مقابل آنقدر رشد داشته است که ظرفیت پذیرش اشتباهاتش و سهم خودش را در تمام شدن رابطه ببیند؟ آیا بهاندازهٔ کافی احساس امنیت میکنیم که حتی بخواهیم دوباره وارد مکالمه با او شویم؟ آیا فقط برای تمام کردن احساس گناهش میخواهد به ما نزدیک شود یا با فروتنی میخواهد برای رابطه تلاش کند؟اگر برای رفع احساس بدش باشد، دوباره در همان سیکلهای ناسازگاری میافتیم که رابطه را به چالش میکشید. به هرحال هرچه که بوده و هر ناسازگاری که بوده، رابطه یکبار تمام شده است. هر تمامشدنی نوعی از دستدادن به همراه دارد و هر از دستدادنی غمگین کننده است. از اندوه که بگذریم در بسیاری از مواقع خشمگین هم هستیم و گاهی همین خالی کردن خشم هم میتواند وسوسهای برای شروع دوبارهٔ رابطه باشد. اما به یاد داشته باشید تخلیهٔ خشم، به هر شیوهای؛ انتقام، تلافی، هر شیوهای که آسیبی آشکار یا نهان در آن باشد، فقط برای لحظاتی ما را تکسین میدهد و اگر خشم به درستی و به شکلی سالم در درون ما تجربه، حس و تحمل نشود، هر تلاش ما در دراز مدت، بیهوده خواهد بود و ما هنوز آرام نیستیم. تلاش برای شروع دوباره باید با آگاهی باشد.
«در واقع آنها بدنشان، لحنشان و رفتارهایشان را بهنوعی تغییر میدهند چون فکر میکنند اگر این کار را بکنند، میتوانند از دردها رد شوند. غافل از اینکه با «بیتفاوت» رفتار کردن حتی شادیهای را هم نمیتوانند حس کنند. و آرامآرام حس کردن زندگی تمام میشود و آنها همچون کاراکتر فیلم در خوابی بیاحساس فرو میروند. شاید گاهی بیتفاوت رفتار کردن در بعضی مقاطع زندگی به ما کمک کند اما متأسفانه «بیتفاوتی» رفتاری سمج است، بهسختی ما را رها میکند. تمامِ بیتفاوتیها از یک زخم یا درد شروع شده است، شبیه به آدم کتکخوردهای که دیگر نمیخواهد درد کتک را حس کند، بدنش را بیحس میکند و در آینده حتی نوازش را هم حس نمیکند. حتی یک نسیم ملایم و شاید حتی صدای پرندهای روی درخت مقابل را هم حس نکند. تا زمانی که بدن شما در اختیار شما است و شما میتوانید از آن استفاده کنید، در مقابل آن مسئول هستید. این بدن باید حس کند تا زنده بماند؛ حال چه حس کردنِ درد باشد چه حس کردنِ هوای اردیبهشتی. اگر مدتهاست حس نمیکنید و نسبت به همه چیز بیتفاوت شدهاید، کمی به خودتان و بدنتان نگاه کنید. این بدن بیتفاوت به دنیا نیامده است، احتمالاً روزهای سختی داشتهاید و احتمالاً جایی در مسیر زندگیتان فکر کردهاید بیتفاوتی به شما کمک میکند. اما اگر این روزها و ماههای زیادی میگذرد و همچنان «بیتفاوت» ماندهاید، شک نکنید که بیتفاوتی در شما بزرگتر شده است و این خاصیت بیتفاوتی است. اول شما را نسبت به درد بیتفاوت میکند و بعد نسبت به کل زندگی، آدمها و رابطههایتان.»
دربارهٔ پونه مقیمی؛ روانشناس و نویسندۀ کتاب تکههایی از یک کل منسجم
پونه مقیمی در سال 1361 به دنیا آمد. او تحصیلاتش را در رشتهٔ روانشناسی بالینی و در مقطع کارشناسی ارشد به پایان رساند و طی سالها در زمنیهٔ مشاوره و نویسندگی فعالیت داشته است. پونه مقیمی سالها با مرکز مشاوره تارا همکاری داشته است و در خصوص مسائل روانشناسی مینویسد. او یکی از نویسندگانی است که هنر نوشتنش را از طریق رسانههای اجتماعی با مخاطبینش درمیان گذاشت و در همین رسانهها ایدهها و راهکارهایش را به دیگران منتقل کرد و در فضای مجازی مخاطبان زیادی را با خود همراه کرده است.
او با شعار «تنها بودن نقص نیست» به فعالیتهایش ادامه میدهد و اکثر نوشتههایش حول همین موضوع میچرخد. پونه مقیمی مدرک روان درمانی روایت درمانیاش را از دانشگاه اوترخت دریافت کرد. همچنین مدرک پیشگیری، تشخیص و درمان اختلال استرس پس از سانحهاش را نیز از هلند اخذ کرده است. از دیگر مدارک تحصیلی او میتوان به مدرک درمانگری روانپویشی کوتاهمدت اشاره کرد. او مدتها در شبکه رادیویی سلامت فعالیت داشت و در برنامهٔ داستانها و آدمها در سال 1395 نیز حضور داشته است.
گاهی اوقات همهٔ ما برای ادامهٔ زندگی به صورت درست تنها به یک تلنگر نیاز داریم؛ تلنگری که به ما یادآوری کند چطور میتوانیم در لحظه زیبایی زندگی و معنای زندگی را در یابیم و از رنجها و سختیهای زندگی خودمان و دیگران بکاهیم. این کتاب یادآوری برای تمام دوران سختِ شما است.
در نهایت هدف نویسنده این بوده که با باز کردن کتاب و خواندن هر متن شما به بینشی دست یابید و درنهایت تمام متنهای این کتاب شما را به درونِ رابطهها میکشاند. در مسیری که پیچوخمهای زیادی است و بهتر است صبورانه و باحوصله آن را طی کنید.
این کتاب را مطالعه کردهاید؟ نظرتان در مورد این کتاب چیست؟