شخصیت خود را چگونه توصیف میکنید؟ آیا اغلب عصبانی یا بیش از حد سختگیر هستید و در جنبههای مختلف زندگیتان به مشکل برمیخورید؟ آیا فکر میکنید تصوراتی که از خودتان دارید از درونتان نشأت گرفته یا القایی از یک رئیس سختگیر یا گروهی از دوستان است که به شما برچسب زدهاند؟
سایکوسایبرنتیک جدید دربارهٔ خودپنداره یا همان تصور انسانها از خود، دربارۀ نحوهٔ ایجاد این تصویر است و به شما نشان میدهد که چگونه خودپنداره میتواند بهشدت بر شادی و موفقیت شما تأثیر بگذارد. در این مقاله ما به شما نحوهٔ عملکرد تکنیکهای دکتر مالتز دربارهٔ هدایت به سمت یک زندگی رضایتبخش را توضیح میدهیم و همچنین میتوانید در ادامهٔ این مقاله با کتاب سایکوسایبرنتیک جدید و نویسندهاش آشنا شوید.
معرفی کتاب سایکوسایبرنتیک جدید
امروزه مبحث ذهن بسیار گسترده و جذاب شده و حوزههای متنوعی مثل فیزیک، پزشکی، فلسفه و روانشناسی را اساساً به چالش کشیده است. در مورد قدرت ذهن نیز کتابهای بسیاری نوشته شده و همگی این کتابها معتقدند که ذهن قدرتی باورنکردنی دارد. ولی آیا واقعاً ذهن میتواند هر کاری را انجام دهد؟ آیا واقعاً قدرت ذهن نامحدود است؟
پاسخ این سؤال شاید چندان مشخص نباشد اما ذهن در جهت خودویرانگری و تخریب زندگی سالم و پویای خود و سایرین عملاً قدرت نامحدودی دارد. با نگاهی به اطراف خود، از خانواده و دوستان گرفته تا جامعۀ شهری و کشوری کاملاً متوجه میشوید که حجم بسیار قابلتوجهی از بدبختیها و گرفتاریهای انسانها از برداشتها و ذهنیتهای غلط و به قول ماکسول در کتاب سایکوسایبرنتیک جدید «تصویر ذهنی نادرست» ناشی شده است.
دکتر مالتز کتاب سایکو سایبرنتیک جدید را با مقدمهای شروع میکند و کمی از پیشینهٔ کتاب را توضیح میدهد. او بهعنوان یک جراح پلاستیک و زیبایی، متوجهٔ رفتار همهٔ بیمارانی شد که ظاهر بیرونیشان از طریق جراحی پلاستیک تغییر میکرد اما درنتیجهٔ جراحیهایشان خوشحالتر نمیشدند. بهطور خلاصه، ظاهرِ آنها تغییر میکرد اما احساسات و نگرشهای درونی آنها ثابت میماند.
او در تحقیقات خود در همین زمینه مبحث سایبرنتیک را کشف کرد: اقدامات و الزامات تفکر ماشینی در انجام وظایف. سپس این رشته از سایبرنتیک را در مورد بیمارانش به کار گرفت و متوجه شد افراد چگونه تصویر ذهنی خود را میسازند و درنتیجه به موفقیت یا شکست میرسند. او متوجه شد تجربیات افراد شبیه برنامهنویسی یک ماشین است. هر دو منجر به نتایج خاصی میشوند و هر دو را میتوان تغییر داد. همانطور که رشتهٔ روانشناسی توسعه یافت، مشخص شد که حتی در یک آزمایشگاه کنترلشده، افراد میتوانند از تجربیاتِ «واضح و باجزئیات» برای تغییر نتایج استفاده کنند.
بنابراین گرچه شاید خودتان از آن آگاه نباشید، خودپنداره و تصور شما از خود در نتیجهٔ تجربیات گذشتهٔ شما ایجاد شده و با جراحی یا تغییر ظاهر، اتفاق خاصی رخ نخواهد داد. شما تمایل دارید این تصویر از خودتان را باور کنید و براساس این باور از خودتان زندگی میکنید. این مسئله نشان میدهد که چرا برخی از افراد همیشه موفق هستند و برخی دیگر دائماً شکست میخورند. تجارب بعدی آنها فقط پشتیبانی از تصویری است که این آدمها با توجه به تجربههایشان از خود ساختهاند.
ماکسول مالتز در کتاب سایکوسایبرنتیک جدید، تکنیکهای شناختی رفتاریِ آموزش نحوهٔ تنظیم خودپنداره را با استفاده از تئوریهای توسعهیافتهٔ «پرسکات لکی» و سایبرنتیکِ «نوربرت وینر» و «جان فون نویمان» ترکیب کرده است. او در این کتاب ارتباط ذهن و بدن را بهعنوان هستهٔ اصلی موفقیت در دستیابی به اهداف شخصی تعریف میکند. این کتاب، کتابی عالی برای کمک به هر کسی است تا بتواند خودش را از بخش منفی داستان زندگیاش بیرون بکشد. چه احساس افسردگی کنید یا نیاز به پیدا کردن راهی برای بهرهوری بیشتر در زندگی داشته باشید، این کتاب میتواند شما را از رکود زندگی خارج کند.
شما 3 درس مهم از این کتاب خواهید آموخت:
• داستانی که برای خودتان دربارهٔ شخصیت خودتان تعریف میکنید، برنحوهٔ عملکرد شما تأثیر میگذارد.
• هفت مؤلفهٔ لازم برای ایجاد یک تصویر شخصی مثبت وجود دارد.
• با یادگیری مراقبت از احساسات خود میتوانید به بالاترین حد از تواناییهایتان برسید.
در کتاب سایکوسایبرنتیک چه میخوانید؟
چه خوشتان بیاید، چه نه، شما یک خودپنداره یا تصویر شخصی از خودتان در ذهنتان ایجاد کردهاید. همانطور که کمی پیش گفتیم، هر موفقیت، شکست و تجربهای که داشتهاید نقشی در ساخت این خودپنداره ایفا کرده است. رویدادهای زندگی، چه آسیبزا یا شگفتانگیز، شما را به سمت ایجاد این خودپنداره سوق دادهاند. دانستن این اصل مهم است چون اینکه شما چه تصویری در مورد خودتان دارید تعیین میکند که هر روز چگونه رفتار کنید.
تلاش بسیاری از مردم برای تغییر خودپندارهشان بیرونی است؛ همانطور که دکتر مالتز در عملهای جراحی خود شاهد آن بود. برخی سعی میکنند تا در مورد آینده مثبت فکر کنند بدون اینکه واقعاً به باورهای خود در مورد خودپندارهشان توجه کنند. اینجا بود که دکتر مالتز توانایی جالبی برای تغییر را کشف کرد. او متوجه شد رسیدن به شادی و رضایت واقعی در زندگی از «خودپندارهٔ درست و واقعبینانه» از خودتان بهدست میآید؛ خودپندارهای که بتوانید با آن زندگی کنید. دکتر مالتز ناخودآگاه را مکانیزمی میداند که ذهن آن را کنترل میکند و معتقد است همهچیز در ناخودآگاه افراد نهفته است.
این اصل تقریباً شبیه به سبکی است که مارتین سلیگمن در کتاب «خوشبینی آموختهشده» توضیح داده است. اینکه چگونه وقایع زندگی را برای خودمان توضیح میدهیم، همین تعیین میکند که این وقایع چه تأثیری بر ما خواهند گذاشت. درواقع ماکسول مالتز معتقد است بین هر موقعیتی که تجربه میکنیم و احساسی که نسبت به آن تجربه داریم فاصلهای وجود دارد. ما در این فاصله تصمیم میگیریم که فکر کنیم این شرایط به چه معنا است؟ خوب است؟ بد است؟ درواقع شما با کمک سایکوسایبرنتیک جدید میتوانید آنچه را در مورد تجربیاتتان فکر میکنید بهبود ببخشید تا احساس خود را در هر موقعیتی که با آن روبهرو میشوید تغییر دهید. وقتی درکِ خود از خودتان و دنیای اطرافتان را ارتقا دهید، میتوانید نحوهٔ عملکرد خود را نیز بهبود ببخشید.
اصول موفقیت بر اساس کتاب سایکوسایبرنتیک
مالتز در کتاب سایکوسایبرنتیک جدید توضیح میدهد که هفت عنصر شخصیت وجود دارد که موفقیت را جذب میکند. او این اصول را به صورت زیر توضیح داده است.
1. اولین عنصر توانایی انتخاب راه یا هدف بهتر یا داشتن هدفی برای دنبال کردن است. هر روز با تعیین اهداف خود را به سمت موفقیت هدایت کنید.
2. عنصر دوم درک این موضوع است که بدانید چه زمانی ترس یا میل شما حقیقت را تغییر میدهد. اضطراب، ترس و میل باعث میشود که ما رویدادها را اشتباه درک کنیم و همین منجر به شکست میشود.
3. عنصر سوم شجاعت است، ریسکهای حساب شده برای تحقق اهداف شما همان شجاعت است. کار را نباید به زمانی موکول کنید که اعتماد به نفس کافی داشته باشید. حتی کمی شجاعت داشتن بهتر از هیچ است.
4. چهارمین عنصر محبت کردن است یعنی اهمیت دادن به مشکلات و نیازهای مردم. مراقبت از دیگران از ویژگی بارز افراد برجستۀ جامعه است.
5. عزت نفس عنصر پنجم است و همه چیز در مورد داشتن یک تصویر مثبت از خودتان به عزت نفس برمیگردد. سعی کنید اغلب به خود بگویید که هرکاری را بخواهید میتوانید انجام دهید!
6. اعتماد به نفس پس از عزت نفس ششمین عنصر است. با یادآوری موفقیتهای گذشتۀ خود میتوانید این مورد را بهبود ببخشید. یاد بگیرید که خودتان را همانطور که هستید بپذیرید و دوست بدارید و شکستهای گذشتۀ خودتان را فراموش کنید.
7. و عنصر آخر و هفتم، پذیرش خود است. یعنی یاد گرفتن زندگی کردن و پذیرفتن خودتان، نقاط قوت و نقاط ضعفتان.
1,500,000
بخشش براساس کتاب سایکوسایبرنتیک جدید
مانند آسیبهای جسمی که زخمهای فیزیکی بر جا میگذارند، درد عاطفی نیز منجر به زخمهای عاطفی میشود. روش طبیعی بدن ما برای محافظت از خود در برابر آسیبهای بیشتر در همان قسمت از بدن است. زخمهای عاطفی از روح شما مراقبت میکنند تا در آینده آسیب مشابهی نخورید.
متأسفانه زخمهای عاطفی شما را از مردم حتی افرادی که خیلی دوستشان دارید، دور نگه میدارند. پس چگونه میتوانید آسیبهای روحی خود را درمان کنید؟ از نظر ماکسول مالتز، همانطور که چاقوی جراحی میتواند زخم را از بین ببرد، بخشش ابزاری است که دیوار عاطفی را درهم میشکند. اما بخشش دو بخش دارد: فراموشکردن احساس درد و خودِ عملِ بخشش.
با کمک علم سایکوسایبرنتیک یاد میگیرید که چطور احساس موردِ ظلمواقع شدن را از ذهنتان پاک کنید و سپس بر فرآیند فراموشی تمرکز کنید. وقتی روی این مسئله کار میکنید، متوجه میشوید که زخمهای عاطفیتان بهمرور بهبود مییابند و به دیگران اجازه میدهید دوباره وارد قلبتان شوند. با ایجاد عادت بخشش، راه را برای رهاسازی شخصیت واقعی خود هموار خواهید کرد. این فرآیند به شما امکان میدهد به حداکثر پتانسیل خود دست یابید و به خودِ واقعی و آنچه واقعاً هستید برسید.
دربارهٔ ماکسول مالتز؛ نویسندهٔ کتاب
ماکسول مالتز جراح زیبایی آمریکایی و نویسندۀ کتاب سایکوسایبرنتیک است که در سال 1899 به دنیا آمد و در سال 1975 از دنیا رفت. او چندین کتاب نوشته که کتاب سایکوسایبرنتیک موفقترین و پرفروشترین آنها بوده بر بسیاری از معلمان خودیاری پس از این نویسنده تأثیر گذاشته است. جهتگیری او به سمت سیستمی از ایدهها که منجر به خودیاری میشود پیشروترین ایده محسوب میشود و بسیاری از کتابهای خودیاری امروزه از این جهتگیری شکل گرفتهاند. ماکسول در منهتن به دنیا آمد و در سال 1923 مدرک دکترایش را از کالج پزشکان و جراحان دانشگاه کلمبیا گرفت. او همچنین تحت نظر جراحان پلاستیک آلمانی که در آن زمان پیشرفتهترین جراحان محسوب میشدند آموزش دید.
مالتز همچنین کتابهای داستانی بعلاوۀ یک نمایشنامه با نام «زخم نادیده» نوشت که در سال 1946 منتشر شد. زندگینامهاش با عنوان «دکتر پیگمالیون: زندگینامۀ یک جراح پلاستیک» در سال 1953 منتشر شد و بسیار محبوب و تأثیرگذار بود و بعد از انتشار کتاب سایکوسایبرنتیک جدید نام زندگینامهاش به «دکتر سایکوسایبرنتیک» تغییر کرد. با اینکه کتاب سایکوسایبرنتیک جدید برای اولین بار در سال 1960 منتشر شد اما از سال 2008 این کتاب در لیست کتابهای کلاسیک خودیاری توصیهشده قرار گرفت.
شما در هر صورت باورهایی در مورد خودتان دارید. حتی در همین لحظه، شما دارید برای خودتان داستانهایی در مورد خودتان تعریف میکنید. برخی اوقات صداهای ذهنیتان مثبت است و برخی اوقات منفی. اغلب ما تمایل داریم فکر کنیم که شخصیت منفی داستان خودمان هستیم اما متأسفانه این نوع تفکر اغلب منجر به عواقب بسیار زیانباری میشود. تصور شما از خودتان میتواند شما را به شکست یا موفقیت برساند؛ انتخاب با شماست.
خودپندارهتان را با کمک کتاب سایکوسایبرنتیک جدید تغییر دهید تا زندگیتان نیز تغییر کند. آیا تابهحال به خودپندارهتان توجه کردهاید؟ چقدر برای تغییر آن و خاموشکردن صداهای منفی ذهن خود تلاش کردهاید؟